رمان حلو

لغت نامه دهخدا

رمان حلو. [ رُم ْ ما ن ِ ح ُل ْوْ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انار شیرین. ( اختیارات بدیعی ) ( الفاظ الادویه ). صاحب اختیارات بدیعی آرد: بهترین آن بود که بزرگ بود و شیرین و رسیده و ملس بود و طبیعت وی سرد بود در اول درجه اول ، و تر بود در آخر آن و گویند گرم بود به اعتدال و در وی جلا بود با قبض و ملین بود و دانه وی باعسل در گوش چکانند نافع بود و دانه وی با عسل حلق و سینه را نرم دارد و موافق معده بود و خفقان را سوددارد و بول براند و عصیر وی چون در شیشه کنند و در آفتاب نهند تا غلیظ شود و در چشم کشند روشنائی بیفزاید و چندانکه کهن گردد بهتر بود و دانه وی بد بود ونفخ و ریاح در معده پیدا کند و گویند مصلح وی انار ترش بود و رازی گوید اندک نفخی دارد و گاه باشد که نعوظ آورد و محتاج به اصلاح نیست از بهر آنکه نفخ وی زود بگذرد و گل وی چون بسوزانند جراحت را سود دارد.

فرهنگ فارسی

انار شیرین

پیشنهاد کاربران

بپرس