سازنده

/sAzande/

مترادف سازنده: صانع، بنا، معمار، آبادگر، مبدع، مبتکر، مخترع، خلاق، آفرینشگر، پدیدآوردنده، کارساز، گره گشا، مفید، سودمند، جاعل، نوازنده، تنظیم کننده

معنی انگلیسی:
maker, manufacturer, builder, architect, component, constituent, fic _, constructer, constructive, constructor, creative, creator, fabricator, fashioner, formative, generative, generator, positive, integral, regenerative, wright, compositor, musical performer

لغت نامه دهخدا

سازنده. [ زَ دَ / دِ ] ( نف ) صانع. عامل. درست کننده. بعمل آورنده. ترکیب کننده :
اگر سازنده ایشانند مر ترکیب انسان را
چرا هر چار را با هم عدوی کینه ور دارد.
ناصرخسرو.
|| بانی. بنّا. برآرنده. عمارت کننده. بناکننده. پی افکننده :
حاکم روز قضای تو شده مست مگر
نه حکیم است که سازنده گردنده سماست.
ناصرخسرو.
|| اختراع کننده. ابداع کننده. ایجادکننده. پدیدآورنده. آفریننده. خالق. از نیست هست کننده ( در مورد ایزد تبارک و تعالی ) :
ای جهان را ز هیچ سازنده
هم نوابخش و هم نوازنده.
نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 2 ).
|| انتظام دهنده. بسامان کننده. || نوازش کننده. دلخوش کننده. دلگرم کننده :
مهر و لطف اوست این سازنده و آن سازگار.
سوزنی.
|| بخشنده :
بی طمعیم از همه سازنده ای
جز تو نداریم نوازنده ای.
نظامی ( مخزن الاسرار ).
|| مهیاکننده. تهیه کننده. آماده کننده :
چو سازندگان شمع و می ساختند
ز بیگانه ایوان بپرداختند.
فردوسی.
|| برپادارنده. آراینده. سازنده ٔبزم ؛ رونق دهنده آن. || روبراه کننده. بسامان کننده. راست کننده. سازنده کاری ؛ سر و صورت دهنده آن :
خرد باد در نیک و بدیار او
خدا باد سازنده کار او.
نظامی.
|| جاعل. جعل کننده. مزور. سازنده چیزی از روی تقلب و تزویر، چون سند، اسکناس و غیره... || سازگار. سازوار. خوش رفتار. هم آهنگ. همداستان. همرای. موافق :
جهانجوی ازین چارشد بی نیاز
همش بخت سازنده بود از فراز.
فردوسی.
من ازو سازنده تر هرگز کجا یابم صنم ؟
او ز من بیچاره تر هرگز کجا یابد شمن ؟
منوچهری.
|| مداراکننده. مماشات کننده. تحمل کننده. بردبار. متحمل :
تا زنده ای زی گمرهی
سازنده ای با ناسزا.
( منسوب به ناصرخسرو ).
|| ملایم طبع و مزاج. سازگار با آن ( آب و هوا ). گوارا : و اول خزان پیران را لختی سازنده تر باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).و پیران و کسانی را که مزاج پیران دارند سازنده تر باشد [ زمستان شمالی خشک ]. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
ایا هوای تو سازنده چون هوای بهشت
کدام کس که ندارد سوی بهشت هوا؟
سوزنی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه چیزی میسازد صانع عامل . ۲ - آماده کننده تهیه کننده . ۳ - بنا بانی عمارت کننده . ۴ - پدید آورنده امری تازه اختراع کننده مخترع مبدع موجد . ۵ - جاعل . ۶ - سازگار سازوار . ۷ - نوازش کننده دلگرم کننده . ۸ - بخشنده . ۹ - علاج کننده موثر مفید ( دارو ) . ۱٠ - ساز زننده نوازنده . ۱۱ - کسی که آهنگ موسیقی سازد مصنف موسیقی .

فرهنگ عمید

۱. کسی که چیزی می سازد و درست می کند.
۲. پرفایده.
۳. (اسم ) (موسیقی ) [قدیمی] نوازنده، ساززننده.

واژه نامه بختیاریکا

ورارا

دانشنامه عمومی

سازنده (برنامه نویسی شیءگرا). یک سازنده ( به انگلیسی: constructor ) با کوته نوشت ctor در برنامه نویسی شیءگرای مبتنی بر کلاس، یک نوع خاص از زیرروال است، که برای ساخت یک شیء صدا زده می شود. این زیرروال یک شیء جدید برای استفاده را آماده سازی می کند، که معمولاً آرگومان هایی را می پذیرد که سازنده از آن استفاده می کند تا با آن متغیرهای عضو لازم را تنظیم نماید.
عکس سازنده (برنامه نویسی شیءگرا)

سازنده (فیلم). سازنده ( به انگلیسی: The Builder ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۰ میلادی به کارگردانی ریک آلورسون است. [ ۱] این فیلم بازیگر نقش اولیهٔ کولم اولری ( اورشلیم جدید ) را در اولین اجرای خود به عنوان یک مهاجر ایرلندی در تلاش برای آشتی دادن با آرمان آمریکایی و تجلی آن در دنیای واقعی است. [ ۲] این اولین فیلم بلند منتشر شده توسط برچسب موسیقی مستقل جگجاگووار بود. [ ۳]
عکس سازنده (فیلم)

سازنده (فیلم ۱۹۹۷). سازنده ( به انگلیسی: The Maker ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی تیم هانتر است. در این فیلم بازیگرانی همچون متیو موداین، مری - لوئیز پارکر، جاناتان ریس میرز، فیروزه بالک و مایکل مدسن ایفای نقش کرده اند.
عکس سازنده (فیلم ۱۹۹۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

در مناطق گوناگون ایران و بعضی از کشورهای همسایه، مثل افغانستان، به معنای موسیقی دان یا نوازنده است. در بخارا، موسیقی دانِ زن است که موسیقی جشن ها را اجرا می کند، در مقابل موسیقی دانِ مرد، در همین حوزۀ موسیقایی، که مروگی خوان نامیده می شود. در گذشته، این موسیقی دانان در گروه های سه تا شش نفری، و به ندرت به تعداد بیشتر، در مجالس زنانه حاضر می شدند و با نواختن دایره، ترانه های عامیانه می خواندند. رپِرتوار ویژۀ آن ها را امروز بخارچه می نامند.

مترادف ها

performer (اسم)
بازیگر، سازنده، ساز زن، ایفا کننده

author (اسم)
نویسنده، مولف، مصنف، بانی، سازنده

composer (اسم)
نویسنده، مولف، مصنف، سازنده، سراینده، آهنگساز، اهنگ ساز

maker (اسم)
سازنده، خالق

manufacturer (اسم)
سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه

creator (اسم)
سازنده، موجد، خالق، افریننده، موسس، زاینده، افریدگار

constructor (اسم)
سازنده

builder (اسم)
سازنده، خانه ساز

producer (اسم)
سازنده، مولد، تولید کننده

engineer (اسم)
سازنده، مهندس

originator (اسم)
سازنده، موسس، بنیان گذار، مبتکر

procreator (اسم)
سازنده، زاینده

instrumentalist (اسم)
سازنده، نوازنده

فارسی به عربی

بناء , عازف , عامل , ملحن , منتج

پیشنهاد کاربران

بانی
تولیدکننده
در مقام پسوند به شکل کوتاه شده ( ساز ) نیز می آید هر چند خود مستقل معنا دارد و پسوند نیست:
بیگانه ساز
آفتابه ساز
دردسر ساز
قهوه ساز
دوا ساز
کاشی ساز
به کسی که چیزی را می سازد سازنده می گویند.
چیزی میسازد

انجام دهنده، پیشرو در کار

بپرس