سالیون

لغت نامه دهخدا

سالیون. [ ل ِ ] ( اِ ) تخم کرفس کوهی است. ( برهان )( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) ( الفاظ الادویه ). اسم یونانی کرفس را گویند، رستنی باشد معروف. ( برهان ) ( تحفه حکیم مؤمن ). تخم کرفس کوهی است اما در کتب طبی فطراسالون گفته و صحیح همین است و یونانی است و فطرا بمعنی کرفس است و سالیون کوه. ( رشیدی ) ( آنندراج ). || جعفری. ( سبزی خوردن ). || تخم جعفری کوهی. ( استینگاس ).

فرهنگ عمید

۱. کرفس.
۲. تخم کرفس.

پیشنهاد کاربران

بپرس