سبقت گرفتن


مترادف سبقت گرفتن: پیشی گرفتن، پیش افتادن، جلو زدن ، پیش دستی کردن

متضاد سبقت گرفتن: عقب افتادن

معنی انگلیسی:
cap, outdistance, outmatch, overhaul, to overtake and pass

لغت نامه دهخدا

سبقت گرفتن. [ س ِ ق َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش افتادن. پیشی گرفتن : زهق. زهوق. پیشی گرفتن بر دیگران. ( منتهی الارب ) :
ز همراهی نفس بیجاست منعم
که من خویش از نفس سبقت گرفتم.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیشی گرفتن .

مترادف ها

best (فعل)
برتری جستن، سبقت گرفتن

outpace (فعل)
سبقت جستن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن

outgo (فعل)
سبقت جستن، سبقت گرفتن، جلو زدن

outpoint (فعل)
سبقت گرفتن، پوان یا نمره بیشتر اوردن از

take an advantage (فعل)
سبقت گرفتن

فارسی به عربی

افضل , مسکة

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: پیشی گرفتن 🇮🇷
Overtake
لازم نیست from بیارید بعدش
◀️ We overtook her car : از ماشینش سبقت گرفتیم
◀️ car trying to overtake lorry has a head on crash with motorcycle : خودرویی که قصد سبقت گرفتن از کامیون را داشت با موتورسیکلت تصادف کرد
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The next truck we overtook was an 18 - wheeler : کامیون بعدی که از آن جلو زدیم شانزده چرخ بود.
◀️ Japan has overtaken Germany in industrial production : ژاپن از نظر تولید صنعتی از آلمان جلو زده است.
🚨 معنی دیگه ی overtake میشه فرا گرفتن و نازل شدن
◀️ Another storm overtook the helpless mariners : طوفان دیگری بر ملوانان بیچاره نازل شد.
◀️ Fear overtook him : ترس بر او مستولی شد.
◀️ They were overtaken by many misfortunes : بدبختی های زیادی به سر آنان آمد.
◀️The pain overtook him : درد او را فرار گرفت
Seasickness can overtake passengers when the ship◀️ encounters a storm : زمانی که کشتی با طوفان مواجه می شود، دریازدگی مسافران را فرا می گیرد.
◀️Sleep had overtaken them : خواب آنها را فرا گرفته بود.
◀️I could feel the impulse to buy it overtaking [=seizing] me : می توانستم احساس کنم انگیزه خرید آن از من سبقت می گیرد.

Take over=سبقت گرفتن
سبقت گرفتن از سمت راست مجاز هست؟
?Is taking over the car allowed on the right side
Overtake
outmaneuver
outstrip
Precedence

بپرس