سد رمق


معنی انگلیسی:
bare subsistence

پیشنهاد کاربران

مثلا در قران امده اشاره شده هنگام گرسنگی بسیار اجازه استفاده از گوشت خوک دارید البته اگر چیز دیگری در دسترس نباشد فقط نباید از سر لذت و تمایل باشه و از سد رمق تجاوز نکند
مجازا: گرسنگی فرو نشاندن، سیر شدن با اندک طعامی ( طسوجی، هزار و یک شب، شب پانصدو پنجاه و یکم، سفر چهارم سندباد )
نگه داشتن باقی جان
سد رمق: بستن نیم جان.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۷۶ ) .
- بخور نمیر
اندک مایۀ حیات، قوت اندک، آنچه که بدان بتوان ارتزاق کرد. �مرا بدان سدّ رمقی حاصل می بود� ( کلیله و دمنه. نصرالله منشی )
آن چیزی که مانع از دست دادن جان میشود
لطفا معنی دقیق و نحوه تلفظ کلمه "سد" در شعر سد رمقی باید و تکه نانی را بفرمایید. سپاس.
حفظ جان

بپرس