سرکله

لغت نامه دهخدا

( سرکلة ) سرکلة. [ س َ ک َ ل َ ] ( ع مص ) نفی بلد کردن. تبعید کردن. اخراج کردن. ( دزی ج 1 ص 650 ).

واژه نامه بختیاریکا

( سر کلِه ) افسار زینتی که معمولا بر مادیان بندند

پیشنهاد کاربران

بپرس