سعدالدوله

لغت نامه دهخدا

سعدالدوله. [ س َ دُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) ابوالفضایل السعید. سومین حاکم از حکام حمدانیان حلب ( از 381 تا 392 هَ.ق ). ( طبقات السلاطین ص 101 ).

سعدالدوله. [ س َ دُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) ابوالمعالی الشریف دومین سلطان از حمدانیان حلب که از سال 356 تا 381 هَ.ق. حکومت کرد. ( طبقات السلاطین ص 101 ).

سعدالدوله. [ س َ دُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) ابومحمدبن حمدان. ملقب به ناصرالدوله رجوع به ناصرالدوله و ابومحمد و کامل ابن اثیر ج 9 صص 35 - 37 شود.

سعدالدوله.[ س َ دُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) صفی الدین ابهری از پزشکان یهودی و در سلک احبار یهودی بود. زمان ارغون خان خود را داخل اطباء ایلخانی کرد و در بغداد سکونت جست و معلومات وافری اندوخت و رتبتی ارجمند یافت تا آنجا که به مقام وزارت رسید و آخرالامر به دست مسلمانان کشته شد. ( از دستورالوزراء صص 296 - 305 ).

فرهنگ فارسی

جواد ( خان ) از رجال اواخر قاجاریه و صدر مشروطیت ( نیمه اول قر.۱۴ ه. ) وی در آغاز بهواداری مشروطه برخاست و بکیفر آن از وزارت افتاد و بارنج و خواری بسیار بیزد تبعید شد . سپس در عهد مشروطه مورد تقدیر مردم قرار گرفت و با احترام بتهران بازگشت و نماینده مجلس شوری گردید و او را بلقب ابولمله ملقب کردند ولی وی بتحریک اتابک بدربار جلب شد و از نمایندگی کناره گرفت ( ۱۳۲۵ه.ق. ) . در کابینه مشیرالسلطنه که با محمد علی شاه میرزا تشکیل شد سعدالدوله و زیر خارجه گردید ولی چون ببدگویی از مشروطه و دارالشوری می پرداخت همه از او آزرده شدند و شاه او را عزل کرده علائ السلطنه را باردیگر وزیر خارجه گردانید . وی سپس یکی از دشمنان بزرگ مشروطه شد و در برانگیختن محمد علی شاه ضدملت بر دیگران سبقت می جست و با دشمنان مشروطه توطئه ها ترتیب داد . پس از پیروزی آزادی خواهان وی بسفارت هلند پناه برد .
عوفی نام او را اسعد بن شهاب ضبط کرده است و گوید اگر چه از معارف بخارا بود او در آخر عمر تمتع وتنعم دنیاوی نداشت و عمر خود را بر خدمت درویشان و اهل دل صرف کرد . قصید. از او آورده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس