سلمان فارسی، ابوعبدالله ( ـ مدائن ۳۶ق)
از صحابۀ پیامبر (ص). اصل او از جی اصفهان یا رامهرمز بوده است. از نوجوانی در جست وجوی دین حق تلاش ها کرده و رنج ها کشیده و به شام و موصل و نصیبین سفر کرده و سرانجام در حجاز به اسارت بنی کلب افتاده است. چند نوبت او را به بردگی فروختند تا این که پیامبر (ص) او را خرید و آزاد کرد، پس از آزادی (سال اول هجرت) به خدمت پیامبر (ص) و اسلام همت گماشت، و در بدر و اُحد و سایر غزوات، و به قولی از غزوۀ خندق به بعد در تمامی غزوات حضور داشته است. روایت شده که حفر خندق و ساختن و نصب منجنیق بر فراز شهر طائف به پیشنهاد و تدبیر سلمان بود. طبق روایات شیعه پیامبر (ص) میان سلمان و ابوذر عقد برادری بست؛ اما در بعضی از روایات سنّی آمده است که میان او و ابودرداء عقد برادری بسته شد، که با توجه به تاریخ اسلام آوردن ابودرداء این قول چندان موثق به نظر نمی آید. سلمان، مردی هوشمند و دانا و کاردان بود و از علوم و اسرار دین اطلاع کامل داشت، پیامبر درباره اش فرمودند: سلمان منّا اهل البیت (سلمان از خاندان ما است) و نیز فرمودند که سلمان دریایی بی کران و گنجی بی پایان است و روایات بسیار دیگر در فضایل او در کتب شیعه و سنّی آمده است. پس از رحلت پیامبر (ص)، سلمان یکی از دوازده نفری بود که با ابوبکر به محاجّه برخاستند و خلافت را حق مسلّم علی بن ابی طالب (ع) دانستند. هرچند با ابوبکر بیعت کرد، اما تا آخر زندگانی همواره یار و هوادار امام علی (ع) بود. در سال های پایانی عمر به ولایت مدائن گماشته شد، ولی هرگز از حقوق دولتی استفاده نکرد و تمام مستمری خود را صدقه می داد و فقط از دسترنج خود بهره می جست. مشهور است که پس از وفاتش امام علی (ع) برای غسل و کفن و دفن او از مدینه به مدائن آمد. آرامگاه او نزدیک ایوان کسری به سلمان پاک شهرت دارد. احادیثی بلند و کوتاه از سلمان در جوامع حدیث برجای مانده است. چند تن از نوادگان او از دانشوران بوده اند.
از صحابۀ پیامبر (ص). اصل او از جی اصفهان یا رامهرمز بوده است. از نوجوانی در جست وجوی دین حق تلاش ها کرده و رنج ها کشیده و به شام و موصل و نصیبین سفر کرده و سرانجام در حجاز به اسارت بنی کلب افتاده است. چند نوبت او را به بردگی فروختند تا این که پیامبر (ص) او را خرید و آزاد کرد، پس از آزادی (سال اول هجرت) به خدمت پیامبر (ص) و اسلام همت گماشت، و در بدر و اُحد و سایر غزوات، و به قولی از غزوۀ خندق به بعد در تمامی غزوات حضور داشته است. روایت شده که حفر خندق و ساختن و نصب منجنیق بر فراز شهر طائف به پیشنهاد و تدبیر سلمان بود. طبق روایات شیعه پیامبر (ص) میان سلمان و ابوذر عقد برادری بست؛ اما در بعضی از روایات سنّی آمده است که میان او و ابودرداء عقد برادری بسته شد، که با توجه به تاریخ اسلام آوردن ابودرداء این قول چندان موثق به نظر نمی آید. سلمان، مردی هوشمند و دانا و کاردان بود و از علوم و اسرار دین اطلاع کامل داشت، پیامبر درباره اش فرمودند: سلمان منّا اهل البیت (سلمان از خاندان ما است) و نیز فرمودند که سلمان دریایی بی کران و گنجی بی پایان است و روایات بسیار دیگر در فضایل او در کتب شیعه و سنّی آمده است. پس از رحلت پیامبر (ص)، سلمان یکی از دوازده نفری بود که با ابوبکر به محاجّه برخاستند و خلافت را حق مسلّم علی بن ابی طالب (ع) دانستند. هرچند با ابوبکر بیعت کرد، اما تا آخر زندگانی همواره یار و هوادار امام علی (ع) بود. در سال های پایانی عمر به ولایت مدائن گماشته شد، ولی هرگز از حقوق دولتی استفاده نکرد و تمام مستمری خود را صدقه می داد و فقط از دسترنج خود بهره می جست. مشهور است که پس از وفاتش امام علی (ع) برای غسل و کفن و دفن او از مدینه به مدائن آمد. آرامگاه او نزدیک ایوان کسری به سلمان پاک شهرت دارد. احادیثی بلند و کوتاه از سلمان در جوامع حدیث برجای مانده است. چند تن از نوادگان او از دانشوران بوده اند.