سودخور


مترادف سودخور: رباخوار، سودخوار، نزول خور

متضاد سودخور: سودده، نزول ده

لغت نامه دهخدا

سودخور. [ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) رباخور. ( ناظم الاطباء ) : دید یکی سودخور نامش لاوی نشسته. ( دیاتسارون ص 52 ). با سودخوران وبا گنهکاران میخورد و می آشامد. ( دیاتسارون ص 52 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ربا خوار . ۲ - باجگیر .

فرهنگ معین

(خُ ) (ص فا. ) رباخوار.

پیشنهاد کاربران

بپرس