شاندرمن

لغت نامه دهخدا

شاندرمن. [ دِ م َ ] ( اِخ ) از بلوکات طوالش گیلان است که از شمال محدود است به طالش دولاب و از جنوب به ماسال و از مشرق به گسگر و از مغرب بخلخال. قریب 3000تن سکنه دارد. قرای معتبر آن عبارتند از: انجیلان ، شالکی ، دوماف. اهالی آن چادرنشین و اغلب بگله داری اشتغال دارند. و عده قرای آن 37 و مساحتش 9 فرسخ مربع و 644 خانوار دارد. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 278 ).

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای ماسال شهرستان طوالش . حدود ۶۵٠٠ تن سکنه . محصول عمده آن برنج نخود گندم عسل ابریشم و لبنیات است .

پیشنهاد کاربران

شاندرمن در بین معمرین و قدما به صورت شاندرمین šānd∂rmin تلفظ می شود ولی در بعضی از کتب قدیمی به صورت شاندربین، شاندرمند و در مهر حکومت شاندرمن و ماسال به صورت شاندارمَن حک شده است. [۳]
آگاهان محلی که شاندرمن را از نظر قدمت از ماسال جلوتر می دانند واژه شاندرمن را چنین تشریح کرده اند که در زبان تالشی گویش شاندرمن ( شو šo ) معادل رفتن، ( شو منَه šo m∂na ) معادل رفتن با من است، [۴] به طوری که بعضی معتقدند بخاطر این که شاندرمن در گذشته دارای کاروانسراهایی بوده و در واقع محل عبور و اتراق کاروان هایی به سمت تالش شمالی و خلخال بوده است به این نام نامگذاری شده است. برخی دیگر نیز معتقدند در دوران قدیم این منطقه شاه نشین بوده است و به همین دلیل آن را شاندرمن ( شاه در من ) نامیده اند. عبدالحسین خان مرزبانی یکی از خوانین شاندرمن، این واژه را به صورت شندرمَن š∂nd∂rman بیان می نمودند که ( شندرš∂nd∂r ) در زبان تالشی به معنی پاره پاره می باشد. میرزا لطف الله وزیری یکی از معمرین شاندرمن می گوید از فرانسوی هایی که در سال۱۳۱۶ برای خریدن درخت های گردو ( کهربایی، جمشید، ۱۳۸۰، خاطرات هنرمندان، گیله وا، ش ۶۱، س۹، ص۳۸ ) به منطقه آمده بودند پرسیدم آن را خوش آواز یا خوش آباد معنی کرده اند. برخی نیز شاندرمن را دیاری که راه و معبر آن بسیار شیرین و دلنواز است معنی کرده اند و برخی دیگر نیز علت نامگذاری آن را آمدن فردی از کشور شام ( سوریه فعلی ) می دانند که درست بنظر نمی رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه یابی نام شاندرمن
ویرایش
�شان� در فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی، غیاث اللغات، انجمن آرا و تحفه الاحباب اوبهی به معنی جامه و پارچه سفیدی است که از هندوستان آوردند. ( نقل از دهخدا ) و نیز خانه زنبور عسل را گویند که در آن عسل با شد ( برهان قاطع ) . در فرهنگ جهانگیری، رشیدی و غیاث اللغات به نقل از فرهنگ سروری به معنی خانه زنبور عسل آمده است. ( نقل از دهخدا ) ۳٫ شان به معنی زنبور عسل و شاندمین به معنی زلف و کاکل است. شان در تالشی به مومی گفته می شود که زنبورهای عسل قبلاً آماده می کنند و در حفره های آن عسل ریزی می کنند ( عَسَلَ شونَهasala šuna ) . ( شان دَرšān dar ) یعنی در عسل قرار گرفته و ( مَنman ) به معنی خانواده و خانمان است. [۳] �شان� به معنی قدر و مرتبه و شوکت آمده است. ( برهان ) در فرهنگ نظام و آنند راج به معنی قدر و مرتبه و در فرهنگ جهانگیری به معنی رتبه آمده است ( نقل از دهخدا ) در این صورت شاندرمن این معنی را می دهد:
شان ( بلند مرتبه ) در ( حرف اضافه ) مان و من ( خانه ) = در خانه باشکوه و بلند مرتبه
�من� در پارسی باستان به صورت mana ( مال من ) و در اوستا بصورتmana ( منه ) تلفظ می شد. واژه منا به لغت زنده و پازند به معنی گشاد و فراخ باشد و آن را شایگان هم گویند. ( برهان ) بنابراین این احتمال وجود دارد که شاندرمن در گذشته شاندرمنا یا شاندرمنه تلفظ می گردید.

معنی شاندرمن

بپرس