شاهدباز

لغت نامه دهخدا

شاهدباز. [ هَِ] ( نف مرکب ) نظرباز. پاکباز اهل الجنه ؟ و فاسق که با امردان یا زنان بسیار صحبت دارد. در هندوستان شیدباز شهرت دارد. ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ). فاسق لاطی. روسبی باز. ( ناظم الاطباء ). زن باره. امردباز. غلامباره. معشوق باز :
محتسب در قفای رندان است
غافل از صوفیان شاهدباز.
سعدی.
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را.
سعدی.
سرو و گل سودی ندارد رند شاهدباز را
تاک را هم دوست میدارم بذوق دخترش.
سلیم ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آن که با شاهدان آمیزش کند . ۲ - لاطی فاسق .

فرهنگ عمید

ویژگی آن که با پسران یا زنان زیبا آمیزش کند.

دانشنامه عمومی

شاهدباز ( به گویش محلی: شِرباز ) محله ای در شهر یزد در نزدیکی مجموعه میدان امیرچخماق است. این محله که در دو طرف خیابان سلمان فارسی قرار گرفته، از شمال محصور در محله گازرگاه است. قسمت جنوبی محله از شرق به محله نظرکرده و از جنوب و غرب به محله قصاب ها محدود می شود. [ ۱]
محله شاهدباز از قدیم به رونق مراسم مذهبی و روضه خوانی در حسینیه شاهدباز و خانه هراتی شهرت داشته است. مردم این محله در گذشته در مزارع محلات مجاور به کشاورزی اشتغال داشته اند. امروزه بیشتر ساکنین شاهدباز را معاودین عراقی تشکیل می دهند. [ ۱]
• آب انبار شاهدباز
عکس شاهدبازعکس شاهدبازعکس شاهدبازعکس شاهدبازعکس شاهدباز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس