شرطیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مونث شرطی . ۲ - قضیه ایست که حکم در آن معلق بر شرطی باشد مثلا اگر آفتاب بتابد روز است . مقابل قضیه حملیه . یا شرطیه متصله . قضیهایست که حکم در آن بر اتصال حصول نسبت امری باشد بر فرض وقوع امری دیگر مثلا اگر آفتاب بر آید روز روشن باشد . در مقابل شرطیه منفصله که حکوم حکم منوط بعدم حصول امر است مانند این عدد یا زوج است یا فرد که زوج بودن معلق بر فرد بودن است و بلعکس .

پیشنهاد کاربران

بپرس