شرف الدین بدلیسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدلیسی، شرف الدین، معروف به شرفخان، دولتمرد و مورخ کرد سده دهم و آغاز سده یازدهم بود.
از عشیره روژکی (روزکی/ روجکی) بود و اسلافش حکومت بدلیس را برعهده داشتند. در ۹۳۹ پدر بزرگ او، شرف بیگ روژکی ـ که گزارش هایی به قلم او و خطاب به بیقلی محمد پاشا در باب اوضاع قلمرو صفویان در دست است ، در حمله سلطان تَکَلّو به بدلیس کشته شد. و در ۹۴۱ سلطان سلیمان قانونی پس از گرفتن امارت بدلیس از شمس الدین، پدر شرف الدین، حکومت مَلَطیه و مَرعَش را به او سپرد، اما شمس الدین به سبب ناآرامی آن ناحیه و به توصیه سلیمان بیک عَززانی، حاکم صاصون، از رفتن به آن منطقه سرباز زد و از حضور شاه طهماسب و قزلباش در اَرجیش (در شمال دریاچه وان) استفاده کرد و به وی پناه برد.

شرف الدین در دوره صفویه
شاه صفوی او را گرامی داشت و اُلکا (ناحیه) ی سراب و به مرور زمان، حکومت و درآمد دارالمرز (رشت)، مراغه، دماوند، کَرَهرود و فراهان را به وی سپرد، گرچه شمس الدین اغلب در التزام رکاب شاه بود. شمس الدین دختر امیرخان موصِلّو، حاکم ارزنجان را به همسری گرفت و شرف الدین در ۲۰ ذیقعده ۹۴۹، هفت سال پس از مهاجرت پدرش به ایران، در قصبه کرهرود و در منزل قاضیان آن سامان زاده شد. نخستین سال های کودکی را در سایه تربیت قاضیان کرهرود، که نسب خود را به شُرَیحِ قاضی می رساندند، گذراند و بعدها از نفوذ معنوی آنان نسبت به خود یاد کرده است . در نه سالگی، بنابه رسم معمول در تربیت کودکان بزرگزاده، به حرم خاص شاه طهماسب رفت و سه سال با شاهزادگان صفوی به فراگیری قرآن و احکام شرعیه پرداخت.

به حکومت رسیدن شرف الدین
در ۹۶۱، که پدرش از ملازمت شاه کناره گرفت،
عشیره روژکی از شاه طهماسب درخواست کردند تا شرف الدین، که در آن زمان دوازده ساله بود، جانشین وی شود. شاه امارت سالیان و محمودآباد، از توابع شیروان (= شروان)، را به شرف الدین سپرد و او سه سال در آن ناحیه حکومت کرد تا شیخ امیرِ بلباسی، وکیل و لله او، درگذشت. شرف الدین در حَرقان به خدمت شاه رسید و شاه او را به محمدی بیک، حاکم همدان، سپرد. حاکم دختر خود را به عقد وی درآورد. شرف الدین سه سال در همدان اقامت داشت. پس از چندی، مقارن پناه جستن شاهزاده بایزید عثمانی به دربار شاه طهماسب (محرم ۹۶۷)، پدرش بار دیگر به فرمان شاه به امارت عشیره روژکی منصوب شد، اما در پی کناره گیری مجدد وی، شاه شرف الدین را به امارت این عشیره گمارد. او چندی در قزوین، در ملازمت شاه طهماسب بود تا آن که به فرمان شاه، برای شکست خان احمد گیلانی (۹۴۳ـ۱۰۲۰)، والی بیه پیش (قسمت شرقی سفیدرود در گیلان)، به آن سامان رفت و آن جا را تسخیر کرد. در دوره حکومتش در گیلان، شورش سلطان هاشم نامی از مردم گیلان را سرکوب کرد و خود ضمن اشاره به کثرت سپاه هاشم و حمایت گیلانیان از وی، از برپایی سه مناره از سرِگیلانیان سخن گفته است که سبب تردید در ادعای او مبنی بر رعیت پروریش می شود.

بازگشت شرف الدین به قزوین
...

پیشنهاد کاربران

بپرس