شکار داشتن

لغت نامه دهخدا

شکارداشتن. [ ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) ناراحت و فکار داشتن. آزرده ساختن. ( از یادداشت مؤلف ). || مسخر داشتن. رام و مطیع و مغلوب داشتن :
لاجرم اکنون جهان شکار من است
گرچه همی داشت او شکار مرا.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

ناراحت و فکار داشتن آزرده ساختن

پیشنهاد کاربران

شکار داشتن ؛ شکار کردن :
لاجرم اکنون جهان شکار منست
گرچه همیداشت او شکار مرا.
ناصرخسرو.

بپرس