شیرمال

/SirmAl/

معنی انگلیسی:
(pastry) made with milk

لغت نامه دهخدا

شیرمال. ( ن مف مرکب ) شیرمالیده. مالیده با شیر. مخمر با شیر. با شیر سرشته. || ( اِمرکب ) یک قسم نانی که با شیر پزند. ( ناظم الاطباء ). قسمی نان که با شیر خمیر کنند. نان ستبر و کوچک که بجای آب خمیر آنرا با شیر بسرشند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

فرهنگ معین

(ص مف . اِ. ) نانی که از آرد گندم و شیر و روغن درست کنند.

فرهنگ عمید

شیرمالیده، نوعی نان که آرد آن را با شیر خمیر می کنند.

گویش مازنی

/shirmaal/ نوعی نان که در خمیرش به جای آب شیر ریزند

پیشنهاد کاربران

کورمال. دستمال. پایمال. آمال. مالمیر. شیرمال. . . . و هر کلمه ایی مال داشته باشد. تورکی است.

بپرس