• تشریح کلمه ی � صلح � ( ص ، ل ، ح ) ، بر اساس � سبک سبا � ، یعنی بیان مفهوم و ابعاد مهم یک واژه یا عبارت بر حسب تک ، تک ، حروف آن کلمه به صورت خلاصه و نسبتا جامع { اقدامی در حوزه ی خلاقیت و سرگرمی جهت یادگیری و یادآوری بهتر و سریعتر معانی واژه ها و عبارات – 1388 – الهه آتش نفس ( سبا ) }
... [مشاهده متن کامل]
• ص :
/ صحبت ، گفتگو و مذاکره جهت حل و فصل اختلافات و منازعات بر اساس تفکر : برد – برد و پرهیز از اعمال زور ، خشونت ، جنگ و کشتار
/ صمیمیت و همدلی با دیگران و پرهیز از نفرت پراکنی
• ل :
/ لمس حقایق و واقعیات موجود ( واقع بینی ) و پرهیز از خود فریبی و توهمات ناشی از خودشیفتگی ، خودخواهی و حق به جانبی غیر واقعی
/ لزوم پرهیز از لجاجت بر مواضع غیر اصولی ، غیر منطقی ، قدرت طلبانه و زیاده خواهانه جهت درک متقابل و ایجاد تفاهم و قرار گیری در وضعیت صلح پایدار و نه صلح شکننده
• ح :
/ حل و فصل کشمکش ها ، تعارضات بر اساس کمک های عملی و مشورتی میانجی گران منصف ، کارآمد و مورد قبول طرفین جهت پیشبرد مذکرات مدبرانه
/ حب و دوستی با خدا ، خود ، دیگران و کائنات جهت ارتقاء توان همزیستی مسالمت آمیز
• تشریح کلمه ی � Peace � بر اساس � سبک سبا �
• * P :
period of time in which is no war or violence in a country or an area /
powerfulness : have power with kindness & liberality and having situation & chance for evaluating & criticism of existing power
• ترجمه :
/ قرار گرفتن در زمانی که هیچگونه جنگ یا خشونتی بین کشورها و یا یک منطقه وجود ندارد
/ قدرتمندی :
/ داشتن اقتدار در عین مهربانی و بخشش ( نظیر آیات متعددی از سوره الشعراء ( 8 بار ) که در آن آمده است : � همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است �
/ و همچنین وجود موقعیت و عرصه ای برای نقد قدرت موجود ( نقد سازنده )
• E :
empowerment : creation & optimal use of chances & resources for achieving permanent progressing for all people
• ترجمه :
/ توانمندی و توانمند سازی :
/ ایجاد و بهره برداری مناسب و عادلانه از فرصتها و منابع برای نیل به توسعه پایدار برای همه انسانها ( نه فقط یک نژاد ، یک جنسیت و یا یک گروه خاص سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی )
• A :
avoidance of arguing , being calm and quiet and living in friendship /
avoidance of violence ( in dimension of personal , familial and social life ) /
avoidance of political & military hegemony
• ترجمه :
/ پرهیز از جر و بحث ، بودن در وضعیت سکوت و آرامش و زندگی با دوستی
/ پرهیز از خشونت ( در ابعاد فردی ، خانوادگی و اجتماعی )
/ پرهیز از سلطه سیاسی و نظامی بر سایر کشورها
• * C :
corrections ( in approaches , behaviors , believes and attitudes that would be comprised , creation of friendship , safety & protection for all of human around the world
• ترجمه :
/ اصلاحات : اصلاح روشها ، رفتارها ، باورها و نگرش ها و رویه های موجود به صورتی که متضمن ایجاد دوستی ، آشتی و افزایش امنیت برای انسانها در سرتاسر جهان باشد
• E :
/ exchange of views on cultures & civilizations in order to identification
• ترجمه :
/ تغییر دیدگاه ها و تبادل نظرات در زمینه مسائل فرهنگی ( گفتگوی فرهنگها و تمدنها ) به منظور شناخت هر چه بیشتر سایر فرهنگها و افزایش تبادلات مثبت فرهنگی ( با پرهیز از پذیرش تهاجم فرهنگی ) بین جوامع ،
از طریق ابزار هائی نظیر:
• هنر ، برگزاری نمایشگاه های هنری ، محصولات فرهنگی
• رسانه ها ( شبکه های اجتماعی ، تلویزیون های اینترنتی
• استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ایجاد و توجه به بانکهای اطلاعاتی در زمینه پژوهشهای فرهنگی ، ایجاد و توجه به شناسنامه فرهنگی برای هر کشور )
• برگزاری همایشها و هم اندیشی ها در زمینه های شناخت فرهنگ سایر ملل و گفتگو و تبادل نظر برای رسیدن به صلح ، عدالت و امنیت در جهان
صلح نه تنها قرار داد های سیاستی بین کشور ها است بلکه صلح از قلب ها سر چشمه میگیرد .
سلام. خواهش می کنم انیمیشن لوپتو را در گوگل نشان بدهید خیلی ممنون از اینکه نظر من را خواندید.
از عجمنده میخواهم این واژگان و فعل ( انجامِشت ) ها را کنار بگزارد و
در گوگل دانلود لغت نامه اوستایی را جستجو کند و یک نگاهی به آن بیاندازد
آشت= صلح
صلحیدن با کسی.
آتشبسیدن با کسی.
سازشیدن با کسی.
سازندگی
آتش بس
صفا
مصالحه
آرامش
آشتی
اصلاح
متضاد :
جنگ
دعوا
کشمکش
نقار
نزاع
فعلا خدانگهدار دار
آرامش، آشتی، اصلاح، سازش، صفا، مصالحه
همزیستی آشتی جویانه
از دید من، باریک ترین برابر واژه از ریشه عربیِ �صلح� در زبان پارسی میانی به این سو، بی کاربرد هر گونه کارواژه ای ( فعل ) ، آمیخته واژه ی �همزیستی آشتی جویانه� است. نمونه:
هوده ی همزیستی آشتی جویانه ( حق زیستن در صلح )
... [مشاهده متن کامل]
سخنی باریک و پاکیزه ( نکته ) را نیز به این بهانه با همه ی کوشندگان بهبود زبان پارسی و شستن زنگارهای آن بدرازای سده ها در میان می نهم:
ما پارسی زبانان ( یا همانا دَری زبانان ) در پهنه ی گسترده ی آریانا ( ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخش های کردنشین در کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و نیز در سرزمین های دورترِ پیرامون آن ها ) دیگر از این بخت برخوردار نیستیم که واژه های دورترِ هماوند با زبان های ایرانی کهن ( دانسته از کاربرد �زبان پارسی� خودداری می کنم! ) که بریشه ی خود، زبان اینک مرده ی �سانسکریت�، نزدیک تر است را بکار بندیم؛ برجسته ترین شَوَند ( دلیل ) آن نیز دشوارتر شدن کار و حتا نشدنی بودن آن در بهره وری بجا از واژگانِ درخور در گزاره ها و بندهایی است که باید بگونه ای منطقی با هم پیوند داشته باشند. افزون بر آنکه هر چه به گذشته ای دورتر برمی گردیم، شمار واژه هایی که بتوانند نیازهای امروزمان را برآوَرَند، کم تر و کم تر می شود؛ به همین شَوند، کاربرد زبان پارسی میانی که به نوبه ی خود، شاهکار بی همتای نیاکان ما پس از چیرگی تازیان عرب ( تازی به آرشِ بیابانگرد است و نه عرب! ) برای رهانیدن زبان بسیار نیرومند پارسی ( از دید من، نیرومندتر از زبان لاتین! ) و ایستارهای فرهنگی بگونه ای نسنجیدنی برتر از ایستارهای بیابانگردانِ پیرامون ایران بزرگ گذشته ( نه تنها دربرگیرنده ی تازیان عربستان که ترکان آسیای میانه و . . . ) است و کوشش برای جا انداختن برخی واژه های گاه بسیار زیبا و دلنشین آن در زبان بهم ریخته، آسیب دیده و زشت و زیبای پارسی کنونی، سزاوارتر است. برای آنکه نمونه ای ساده و شاید پیش پا افتاده در میان نهاده باشم، شیوه های کاربرد شَلَم شوربای نشانه گذاری ها در زبان پارسی است که هر نُقلعلی ره گم کرده در این پهنه با فرنام ها و برنام هایی چون روزنامه نگار، نویسنده و . . . آن را بگونه ی دلخواه خویش بکار می برد و بر سردرگمی و آشوب می افزاید. از دید من، این نخستین گام برای بهبود زبان زیبای پارسی است که چیره ترین های ما نیز از یکدهم توان تاریخی این زبان نیرومند و شناسه ی ایران و ایرانی که بسیار به جهان بخشیده و خود کم تر از آن برخوردار بوده، بهره نمی برند.
آشتی - سازش
با سپاس از واکاوی استاد آقای منوچهر
واژه ای که به این چم در گویش پارسی دری وگویش کردی هم اکنون بکار میرود آشتی یا اشتی است
واژه صلح و آشتی که در انگلیسیpeace می باشد، در اصل از ریشه هندواروپایی - pag به چم بستن و محکم کردن آمده است. چنانکه در اوستا pas به چم پایبند کردن و در سانسکریت pasa می باشد که در انگلیسی peace, pax,
... [مشاهده متن کامل] pact, pay می باشد. به نظر میرسد که واژه peace چون در زمان باستان و قدیم از مسایل مهم بوده از واژه به هم پیوند دادن استفاده شده.
سازش
جنگزدایش { زبر " ج" ، پیش " ز" }
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)