ضمانت

/zemAnat/

مترادف ضمانت: پایندانی، پذرفتاری، تضمین، تعهد، تقبل، ضمان، کفالت، گروی، وثیقه

برابر پارسی: پایندانی، پایبندانی، برگردن گیری، پیمانگری

معنی انگلیسی:
guaranty, security, surety, bail, guarantee, sponsorship, testimonial, warranty, surety(ship)

لغت نامه دهخدا

ضمانت. [ ض َ ن َ ] ( ع اِمص ) پذرفتاری. پذیرفتاری. تاوان داری. پایندانی. ( مجمل اللغة ). ذِمامة. ( منتهی الارب ). ضمان. کفالت. || حُب . ( منتهی الارب ). || برجاماندگی. ( منتهی الارب ). زمین گیری.

فرهنگ فارسی

دچارشدن به بیماری دائم که گاه بگاه شدت کند، ضامن شدن، کفیل شدن، برعهده گرفتن
۱ - ( مصدر ) دچار شدن به بیماریی دایم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود . ۲ - کفیل شدن تعهد کردن کسی را . ۳ - ( اسم ) کفالت پایندانی پذیرفتاری . توضیح به ابن معنی در عربی نیامده و به جای آن ضمان مستعمل است و ضمانه در عربی به معنی درماندگی و زمین گیری است ولی در فارسی مستعمل است : طغر لبک ... عمید الملک را فرمود تا جوابی مختصر به آبتگین نویسد و این ملطفه بخلیفه فرستد تا موجب سلوک و ضمانت او شود .

فرهنگ معین

(ضَ نَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . )متعهد شدن . کفالت کسی را کردن . ۲ - (اِمص . ) درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن .

فرهنگ عمید

۱. ضامن شدن، کفیل شدن، بر عهده گرفتن.
۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود.

فرهنگستان زبان و ادب

[عمومی] ← تضمین

واژه نامه بختیاریکا

بو پدو

مترادف ها

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

bond (اسم)
کفیل، پیوستگی، قرارداد، بند، ضمانت، قید، ضمانت نامه، اوراق قرضه، رابطه، زنجیر، قرارداد الزاماور، عهد و میثاق

guarantee (اسم)
ضامن، تعهد، ضمانت، وثیقه، عهده، سپرده

warranty (اسم)
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانت نامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین

guaranty (اسم)
تضمین، ضمانت، وثیقه

bail (اسم)
واگذاری، ضمانت، کفالت، حبس، تسمه، حلقه دور چلیک، سطل

pledge (اسم)
ضمانت، وثیقه، بیعانه، گرو، نوش، تعهد و التزام، سوگند ملایم، در گروگان، باده نوشی به سلامتی کسی

sponsorship (اسم)
طرفداری، ضمانت، تکفل، عهده گیری، اعانت

فارسی به عربی

تامین , ضمان , کفالة , مسوولیة , وعد

پیشنهاد کاربران

پشتوانش
بیمه
زامن= ضامن= تاوان ده، پاین دانی، پشتی بانی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
...
[مشاهده متن کامل]

#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

🇮🇷 همتای پارسی: پایندانی 🇮🇷
تاوان داری . ( حامص مرکب ) ضمانت . پذیرفتاری . ضمان . رجوع به تاوان و سایر ترکیبات آن شود.
ضَمانَت ، صحیح است . از ریشه ی ضَمان ؛ به معنیِ : به عهده گیریِ مالی بر ذِمه ی مضمون عنه ( مدیون - بدهکار ) ، توسط ضامن ، برای مضمون له ( طرف دیگر - طلبکار )
پشتوانه
بر پایه نبیگ زیبای ماتیکان هزارداتستانی برابر پارسی ضمانت واژه پایندانی میباشد
واژه پارسی_آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به مانای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به مانای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به مانای تعویض alter آمده است. ارب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فَرزی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن مانای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانتور که وزیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض هالت شلیک گلوله است.
...
[مشاهده متن کامل]


Zamanat درست است. و zemanat غلط است
گارانتی
پشتیبانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس