عام و خاص

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصطلاح جامع مباحث مشترک و اختصاصی هر یک از عام و خاص را عام و خاص می گویند.
عام، در لغت به معنای شامل شدن و فراگیری، و خاص، به معنای ویژه بودن و عدم فراگیری است.
پیشینه
درباره علت به وجود آمدن اصطلاح عام و خاص چنین گفته شده است:۱ سیره عالمان اصولی این است که مباحث عام و مباحث خاص را زیر نام " عام و خاص" می آورند.۲ وجود بحث های مشترک نیز علتی دیگر برای اخذ اصطلاح " عام و خاص" به شمار می آید.۳ با اخذ این اصطلاح، می توان به بسیاری از اصطلاح ها، نظم منطقی بخشید؛ برای مثال، اصطلاح عام، خاص، عام و خاص مطلق، و عام و خاص من وجه را می توان به عنوان زیر مجموعه آن قرار داد و نظم منطقی میان مباحث آن ها برقرار نمود.

[ویکی اهل البیت] عام و خاص یکی از مباحث مربوط به دلالت الفاظ است و به مناسبت از آن در اصول فقه و علوم قرآنی بحث می شود.
مقصود از عام لفظی است که مفهومش در ثبوت حکم برای آن بر کلیه اموری که صلاحیت انطباق بر آنها را دارد، شامل می شود. گاهی نیز به حکم عام گفته می شود به اعتبار شمولش بر همه افراد موضوع یا متعلق یا مکلف و مقصود از خاص حکمی است که فقط بر برخی از افراد موضوع یا متعلق یا مکلف شامل می شود یا لفظی است که دال بر آن است.
فرق بین «موضوع» و «متعلق» آن است که اگر حکم مربوط به عین خارجی شود، مانند (علما) در اکرم العلماء و (ید) در فاقطعوا ایدیهما. عین خارجی را (موضوع) می گویند و اگر حکم مربوط به فعلی از افعال باشد آن فعل را (متعلق) می گویند.
به عنوان نمونه در جایی که مولی فرموده است (اکرم العلماء) (وجوب) حکم است و (اکرام) متعلق حکم است و (علماء) موضوع حکم می باشد.
وجوب اکرام، جمیع افراد علما را شامل می شود که همه آن ها واجب الاکرام می باشند، همچنین در این مثال متعلق وجوب (اکرام) است و اکرام، افراد و مصادیق طولی و عرضی دارد (از قبیل سلام کردن، کفش جفت کردن و سر و دست تکان دادن و پول دادن و دعوت و مهمانی دادن و...) حکم، همه افراد متعلق را شامل می شود. مثال شمول حکم برای همه افراد مکلف نیز حدیث (طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة) است که وجوب طلب علم همه افراد مکلّفین را شامل می شود.
در زبان های مختلف، الفاظ و کلمات گوناگونی وجود دارد که دلالت بر شمول عام می کنند. چنانکه در زبان فارسی علاوه بر استفاده از الفاظی که در زبان عربی برای عموم استفاده می شود، در خود این زبان نیز کلماتی هستند که به نحو مثبت یا منفی برای لفظ شامل همه افراد، یعنی عام مورد بهره برداری قرار می گیرند. از این گونه الفاظ به عنوان نمونه می توان: همه، هر، هیچ، هرگز، تمام و کلیه را نام برد.
در زبان عربی گفته شده است چهار قسم، می تواند به عنوان الفاظ عموم مورد استفاده قرار گیرد:
تخصیص به معنای اخراج بعضی افراد از شمول حکم عام است، البته در صورتی که اگر تخصیص نباشد خود لفظ شامل آن افراد بشود.

دانشنامه آزاد فارسی

در اصطلاح اصول فقه، به مفهومی که همۀ افراد و مصادیق خود را شامل شود عام گویند، به خلاف خاص که شامل برخی از افراد و مصادیق می شود. به عقیدۀ بیشتر علمای اسلام برای عام، الفاظ مخصوصی وضع شده است، مانند «کلّ»، «جمیع»، «اجمعین». به عامی که در آن همه افراد به صورت مستقل مشمول حکم گردند، به گونه ای که در مقابل حکم هر فرد عصیان یا امتثال خاصی منظور شود «عام استغراقی» گویند. اما حکم بر مجموع من حیث المجموع را «عام مجموعی» گویند. در عام مجموعی، اگر همه مصادیق امتثال شود یک اطاعت محقّق می شود و با ترک یک مورد به هیچ وجه اطاعتی صورت نمی گیرد، بلکه عصیان محقّق می شود، مانند ایمان به ائمه معصومین (ع). اگر کسی یازده امام را قبول داشته، امّا منکر امام زمان (عج) باشد، همانند کسی است که به هیچ امامی ایمان نیاورده باشد. در منطق، عام در برابر خاص، به مفهومی گفته می شود که نسبت به مفهوم دیگر شمول و مصادیق بیشتری داشته باشد، مثل مفهوم حیوان نسبت به مفهوم انسان.

پیشنهاد کاربران

بپرس