علمدارده

لغت نامه دهخدا

علمدارده. [ ع َل َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیشه بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری بابل و یکهزار گزی خاور راه شوسه بابل به گنج افروز. ناحیه ایست دشت و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریایی. دارای 655 تن سکنه. آب آن از رود سریجه که از شعب بابل است تأمین میشود. محصول آن برنج و پنبه و صیفی و مختصری کنف و غلات است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

علمدارده. [ ع َ ل َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان درکاسعید بخش چهاردانگه شهرستان ساری واقع در 36 هزارگزی شمال راه عمومی کیاسر به ساری. ناحیه ایست کوهستانی جنگلی ، دارای آب و هوای مرطوب و مالاریایی. سکنه آن 210 تن است.آب آن از چشمه سار و رودخانه گرم آب تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت وگله داری است. صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس