عماله

لغت نامه دهخدا

( عمالة ) عمالة. [ ع َ ل َ ] ( ع مص ) نیک کارکن و هوشیار گردیدن شتر و امثال آن. ( از ناظم الاطباء ) . عَمَل. رجوع به عمل شود. || ( اِ ) مزد کارکن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اجرت عمل. ( ناظم الاطباء ). اجرت کاری که انجام شده است. ( از لسان العرب ). اجرت کار و عمل. ( از تاج العروس ). عُملة. عِمالة. عُمالة. رجوع به عملة و عمالة شود. || علاوه بر مزد. ( ناظم الاطباء ). || کار و عمل ماده شتر. || نجابت ماده شتر. ( از اقرب الموارد ).

عمالة. [ ع ِ ل َ ] ( ع اِ ) مزد کارکن و اجرت عمل. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). عُملة. عَمالة. عُمالة. رجوع به عملة و عمالة شود. || روزی و رزق کارگر. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). عُمالة. رجوع به عُمالة شود. || حرفه و شغل عامل و حاکم و والی. ( از اقرب الموارد ). || علاوه بر مزد. ( ناظم الاطباء ).

عمالة. [ ع ُ ل َ ] ( ع اِ ) مزد کارکن و اجرت عمل. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). عُملة. عَمالة. عِمالة. رجوع عملة و عمالة شود. || روزی و رزق کارگر در مقابل کاری که به عهده او گذارده اند. ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). || علاوه بر مزد. ( ناظم الاطباء ).

عمالة. [ ع َم ْ ما ل َ ] ( ع ص )زیرک و باهوش در مورد شتر و نظایر آن. ( از تاج العروس ) ( از ذیل اقرب الموارد از اساس ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

زیرک و با هوش در مورد شتر و نظایر آن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عماله، منصب متصدی زکات می باشد.
عماله به ضم، کسر و فتح عین در لغت به معنای اجرت کار آمده است؛ لیکن در اصطلاح به منصبی که امام (علیه السّلام) یا نایب او به متصدی جمع آوری زکات می دهد، گفته می شود

پیشنهاد کاربران

بپرس