عناق الارض

لغت نامه دهخدا

عناق الارض. [ ع َ قُل ْ اَ ] ( ع اِ مرکب ) جانوری است از دواب که سیاه گوش نامندش. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). جانوری که سیاه گوش نامند، و یا جانوری شبیه به فهد. ( ناظم الاطباء ). دابه ای است از شکارکنندگان و چنگال داران ، مانند فهد و یا سگ. و آن جانوری است خبیث که گوشتش خوراکی نباشد و غذایش فقط گوشت باشد. سر آن سیاه رنگ و باقی بدنش به رنگ سپید است و آن را تُفَه نیز نامند. ج ، عُنوق. ( از اقرب الموارد ). غنجل. قره قولاق. قره قولاخ. تمیله. برید. پروانه. پروانک. فرانق. || ( اِخ ) نام ستاره ای است بر ساق پای چپ مراءةالمسلسلة که آن را رأس المثلث نیز خوانند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سیاه گوش .
جانوری است از دواب که سیاه گوش نامندش جانوری که سیاه گوش نامند و یا جانوری شبیه به فهد

پیشنهاد کاربران

بپرس