عوجاء

لغت نامه دهخدا

عوجاء. [ ع َ ] ( ع ص ) مؤنث أعوج. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).ج ، عوج. ( اقرب الموارد ). و رجوع به اعوج شود. || شتر لاغر و باریک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شتران لاغر، که از نحیفی و گرسنگی خمیده و منحنی باشند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کمان تیراندازی. ( غیاث اللغات ). قوس. ( اقرب الموارد ).

عوجاء. [ ع َ ] ( اِخ ) نام اسب عامربن جُوَین طائی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

عوجاء. [ ع َ ] ( اِخ ) پشته و تپه ای است در مقابل هر دو کوه طی. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). تپه ای است در مقابل دو کوه طی ٔ، یعنی اَجاء و سَلمی ̍. و آن در اصل نام زنی بود که بر این کوه نهاده شد و داستان آن در معجم البلدان ( ماده أجاء ) آمده است. ( از معجم البلدان ).

عوجاء. [ ع َ ] ( اِخ ) نهری است بین أرسوف والرملة از سرزمین فلسطین از سواحل. و گویند آبی است ازآن ِ بنی صَموت از بطن تُربة. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس