فارسی میانه زبان و اثار

دانشنامه آزاد فارسی

فارسی میانه زبان و آثار. فارسی میانه، زبان و آثار
فارسی میانه، زبان و آثار
فارسی میانه، زبان و آثار
(یا: پهلوی، زبان) از شاخۀ هند و ایرانی زبان های گروه هند و اروپایی، متعلق به دستۀ غربیِ زبان های ایرانی در دورۀ میانه (← ایرانی باستان، زبان های). این زبان که امروز متروک شده حد فاصل میان فارسی باستان و فارسی امروزی است. فارسی میانه زبان رسمی شاهنشاهی ساسانی بود و در جنوب غربی ایران (استان فارس کنونی) رواج داشت. پس از فروپاشی سلسلۀ ساسانی تا قرن ۹م (۳ق) زردشتیان و مانویان بدان سخن می گفتند. خط هایی که در کتابت نوشته های فارسی میانه به کار رفته اند، مأخوذ از خط آرامی اند و از راست به چپ نوشته می شوند و عبارت اند از ۱. خط فارسی میانۀ کتیبه ای؛ ۲. خط فارسی میانۀ کتابی؛ ۳. خط فارسی میانۀ مسیحی/ زبوری (در این سه خط هزوارش دیده می شود)؛ ۴. خط مانوی که برای نوشتن متن های مانوی به دیگر زبان های ایرانی میانه نیز استفاده می شد. خط پهلوی کتابی چهارده حرف دارد و آن را خط متصل نیز می نامند. خط پهلوی کتیبه ای نوزده حرف دارد و آن را خط منفصل نیز می نامند. آثار برجای مانده از زبان فارسی میانه عبارت اند از ۱. آثار کتیبه ای؛ ۲. آثار کتابی؛ ۳. آثار مانوی؛ ۴. زبور؛ جملات و واژه های پراکنده در کتاب های عربی و فارسی که به خط فارسی ـ عربی نوشته شده اند. آثار کتابی پهلوی که به خط پهلوی کتابی یا خط متصل نوشته شده اند، بیشتر در قرون نخستین دورۀ اسلامی (به ویژه قرون ۳ و ۴ق/۹ و ۱۰م) بر پایۀ روایات و سنت های دینی و ادبی زردشتیان در دوران ساسانی تدوین شده اند. طبقه بندی این آثار بر حسب موضوع بدین قرار است: الف. ترجمه ها و تفسیرهای اوستا به زبان پهلوی (زند و پازند)؛ ب. متن های تألیف شده براساس زند، مشتمل بر کتاب ها و رسالات بسیار به فارسی میانه که آخرین تاریخ نگارش آن ها قرون ۳ و ۴ق/۹ و ۱۰م است و دینکرد، بُنْدَهِشْ، گزیده های زادِسْپَرَم، دادستان دینی، و روایات پهلوی از اهم این آثارند؛ ج. متن های فلسفی و کلامی پهلوی شامل آثاری مانند شکند گُمانیگ وِچار، پُسِ دانشْن کامگ و گجستگ ابالیش که در قرون ۳ و ۴ق تألیف شده اند، اما اساس تألیفشان سنت ایرانی بسیار کهن است؛ د. متن های پیشگویانه و مبتنی بر الهام مشتمل بر متن هایی که به بیان مکاشفات و شرح پیشگویی حوادث دوره های جهان، به ویژه پایان جهان، می پردازند و به مقولۀ پرسابقۀ فرهنگ شفاهی تعلق دارند؛ ارداویراف نامه، زند وَهْمَن یَسْن، جاماسپ نامه و منظومۀ مقفای کوتاه (چهارده بیتی) ظهور شاه بهرام ورجاوند از اهم این آثارند؛ و. متن های اندرزی فارسی میانه؛ ه . رسالات پهلوی در آیین کشورداری؛ ی. متن های مناظره ای و مفاخره ای مانند درخت آسوری؛ ز. متن های تاریخی و جغرافیایی مانند کارنامۀ اردشیر بابکان و شهرستان های ایران؛ ح. متن های حماسی مانند یادگار زریران؛ ط. متن های شرعی و حقوقی؛ ک. رساله های کوتاه (← رساله های کوچک پهلوی)؛ ل. واژه نامه های پهلوی مانند فرهنگ اویم اِیوَک و فرهنگ پهلوی؛ م. شعرهای پهلوی. آثار کتیبه ای فارسی میانه که هم زمان با تألیفشان نوشته شده اند، از نظر ادبی اهمیت چندانی ندارند؛ گرچه از نظر زبان شناسی و از جهت تاریخی و اجتماعی و حتی گاه دینی اهمیت و اعتبار خاصی دارند و شایستۀ بررسی و تحقیق اند. ترجمه و تفسیرهای اوستا به زبان پهلوی که بخش اعظم ادبیات پهلوی را تشکیل می دهند، ارزش ادبی چندانی ندارند و بیشتر از نظر زبان شناسی و ریشه شناسی سودمندند. جدا از ادب دینی، مهم ترین شاخه های ادبی شعر، افسانه، ادبیات اندرزی، تاریخ و نوشته های آموزشی و آگاهی بخش بوده اند. ادبیات فارسی میانه در مجموع دارای خصیصه های ادبیات شفاهی، یعنی گمنامی مؤلف، اجتماع سبک ها، محافظه کاری در موضوع و وفاداری به مطلبی خاص همراه با آزادی سرقت ادبی است. از این رو پی گرفتن مراحل رشد و ترقی آن ناممکن است. همۀ آثار فارسی میانه به زبان های اروپایی و بیشتر آن ها به زبان فارسی ترجمه شده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس