فرانک ابگنیل

دانشنامه عمومی

فرانک ویلیام ابگنیل جونیور ( به انگلیسی: Frank William Abagnale, Jr. ) ( زاده ۲۷ آوریل ۱۹۴۸ در ایالت نیویورک ) یکی از مشاوران امنیتی ایالات متحده آمریکا است که بیشتر شهرتش را بخاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبردار و حقه های فرارش از دست مأموران دارد. او در دهه شصت میلادی توانسته بود چک های جعلی که مجموعاً مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان، تنها در ۵ سال نقد کند، او زمانی که تنها ۱۶ سال داشت این کار را شروع کرد. [ ۱]
در سال ۲۰۰۲ فیلم اگه میتونی منو بگیر ساخته استیون اسپیلبرگ بر اساس خود - زندگی نامه ای نوشته ابگنیل ساخته شد. در این فیلم لئوناردو دی کاپریو در نقش فرانک ابگنیل ظاهر شد. [ ۲]
«فرانک ابگنیل» کسی است که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقه های فرارش از دست مأموران به دست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چک های جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداری ها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، می توانست به صورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینه های غذا و تفریحش به طور مستقیم به شرکت ارسال می شد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان «اف بی آی» درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند. [ ۳]
اَبیگنِل که هم اکنون رئیس شرکت «کارشناسی جعل و کلاهبرداری» اَبیگنِل و شرکا است در سال ۲۰۰۲، زندگی نامهٔ خود را در اختیار «استیون اسپیلبرگ» قرار داد و او نیز با استفاده از ماجرای زندگی اَبیگنِل فیلم «اگه میتونی منو بگیر!» را کارگردانی کرد. در این فیلم که «لئوناردو دی کاپریو» نقش اَبیگنِل را بازی می کند، مدام تحت تعقیب اف بی آی قرار دارد.
اَبیگنِل به عنوان یک فرد دارای هوش بالا، به ویژه هوش هیجانی فوق العاده، پس از کلاهبرداری ها و جعل های فراوان به فرانسه می رود و در تمام مدت، «کارل هانرتی» ( به انگلیسی: Carl Hanratty ) ، مأموری که او را تعقیب می کرد را به دنبال خود می کشد. پرسشی که هانرتی از خود می پرسید، این بود: «چرا گاه وبیگاه، این کلاهبردار جوان به مناسبت های مختلف با او تماس می گیرد؟» هانرتی، فهمیده بود که اَبیگنِل، چیزی می خواهد به او بگوید، چیزی که در یک بازی بروز یافته بود، اینکه: «اگه میتونی منو بگیر!» در واقع او به این روش می گفت: «اگه ممکنه با من همدلی کن!» وقتی پلیس فرانسه، اَبیگنِل را محاصره کرده بود، هانرتی می توانست اجازه دهد او را بکشند و از شر یک جاعل کلاهبردار، راحت شود اما او بدون اسلحه به نزد اَبیگنِل می رود و با او «همدلی» می کند و به این ترتیب، نجات ابیگنل از سقوط به ورطه، تنها به دلیل وجود کسی مانند هانرتی است که با هیجان رفتار همدلانه توانست، این نابغهٔ کلاهبردار را نجات دهد. بسیاری رابطهٔ بین هانرتی و اَبیگنِل را رمانتیک و احساسی گری می دانند، اما هانرتی به عنوان مأمور دستگیری جاعلان چک، دلش برای اَبیگنِل نمی سوخت، بلکه او تلاش می کرد علت تعارض عاطفی اَبیگنِل را بیابد و به او کمک کند تا با پذیرفتن خطاها و اشتباه هایش مسیر جدیدی را در زندگی شروع کند. به این ترتیب او نه تنها همدلی عاطفی را با تشویق و تحسین هوش اَبیگنِل پرورش می داد، بلکه موجب تصحیح خطاهای شناختی او شد ( همدلی شناختی ) . فرصتی که هیچ گاه، «ویکتور لوستیگ» نیافت. در واقع آنچه که سرنوشت اَبیگنِل و لوستیگ را از یکدیگر جدا می کند، وجود کسی مانند هانرتی است که بتواند هیجان رفتار همدلانه را با وی ایجاد کند. هانرتی با همدلی، اعتماد کردن و مورد اعتماد بودن را به اَبیگنِل یاد داد و شایستگی مورد اعتماد بودن و اعتماد کردن را به او نشان داد. هرچند او به دلیل چنین رفتاری، بارها مورد سرزنش و تمسخر همکاران و مدیر قرار گرفت، اما همدلی عاطفی و شناختی او با این جوان تبهکار موجب شد، مسیر زندگی یک انسان نابغه تغییر کند طوری که امروز از ظرفیتهای هوشی و شناختی او در جهت خدمت رسانی به جامعهٔ بشری استفاده می شود و بسیاری از افراد دیگر از او بهره مند می شوند؛ بنابراین تنها با توجه همدلانه است که می توان در مردم، شایستگی ظرفیت هیجان رفتاری را ایجاد کرد. [ ۴]
عکس فرانک ابگنیل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس