فردجان

لغت نامه دهخدا

فردجان. [ ف ُ دَ ] ( اِ ) پنج روز باشد از آخر آبان ماه که از سال نشمرند و آن خمسه مسترقه است. ( یادداشت به خط مؤلف ). || ماه اول پاییز. ( ناظم الاطباء ).

فردجان. [ف َ دَ ] ( اِخ ) قلعه مشهوری است در نواحی همدان از ناحیه جَرّا. ( معجم البلدان ). ابن سینا در سال 412 هَ.ق. به فرمان سماءالدوله و به اتهام ارتباط با حاکم اصفهان علاءالدوله مدت چهار ماه در همین قلعه زندانی بود و رساله عرفانی حی بن یقظان را در اینجا نوشت.( از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 209 و 217 ).

فردجان. [ ف َ دَ ] ( اِخ ) یکی از دیه های قم است. ( تاریخ سیستان چ بهار حاشیه ص 35 ). در این ده آتشکده ای کهنه و دیرینه بوده است و در این آتشکده آتش آذرجشنسف بوده است و این آتش از جمله آتشهایی بوده که مجوس در وصف و حق آن غلو کرده اند. ( از کتاب البلدان ابن الفقیه همدانی ). این آتشکده را برون ترکی که در سال 288هَ.ق. حاکم قم شده بود ویران کرد و آتش را بنشاند.( از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 225 ). و رجوع به ترجمه یشتها ج 2 ص 242 شود.

فرهنگ فارسی

یکی از دیه های قم است
یکی از قلعه های مشهور همدان از توابع جرا ( شرا ) . در آنجا دیری بود که نام آنرا [ برهان ] و [ پراهان ] ضبط کرده اند . ابوعلی سینا مدت چهار ماه درین قلعه محبوس بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس