فریسی

لغت نامه دهخدا

فریسی. [ ف َ ] ( ص ) عزلت گزین. ( قاموس کتاب مقدس ).

فریسی. [ ف َ ] ( اِخ ) یکی از فرق یهود است که در ایام خداوند ما تا بحال بوده و هستند اما این اسم در کتاب عهد عتیق به هیچ وجه مذکور نیست و نیز اصل این فرقه هم معلوم نیست بجز اینکه میگویند فریسیان خلفا و جانشینان فرقه خسیدیه یعنی مقدسین مذکور در مکابیان بوده اند... ( از قاموس کتاب مقدس ). فرقه ای از یهود است و در ترجمه دیاتسارون از آنها به معتزله تعبیر شده است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فریسی. [ ف ُ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به فریس که نام اجدادی است. ( سمعانی ).

فرهنگ فارسی

منسوب است به فریس که نام اجدادی است .

مترادف ها

pharisee (اسم)
فریسی، زهد فروش

پیشنهاد کاربران

فَریس: درویش.
فریسیّ: یک فرد از درویشان.
فَریسیّان: درویشان.
انجیل بَرنابا ( باب ۱۴۵ و باب ۱۵۱ )
در میان یهود ( فَریسیّان ) که از صوفیه مسلکان آنان بودند در مقابل ( صَدوقیّان ) که از فلسفی مشربان آنان بوده اند قرار داشتند.

بپرس