فریشته وش

لغت نامه دهخدا

فریشته وش. [ ف ِ ت َ / ت ِ وَ ] ( ص مرکب ) فرشته مانند. همچون فرشتگان. فرشته خو. فرشته سیرت :
تویی از جمله شمس دین لقبان
آدمی صورت فریشته وش.
سوزنی.
پدر از لطف آن حکایت خوش
با پری گفت کای فریشته وش.
نظامی.
رجوع به فریشته ، فرشته خو و فرشته فر شود.

فرهنگ فارسی

فرشته مانند . همچون فرشتگان

پیشنهاد کاربران

بپرس