قاطع بودن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
مستولی شدن بر، قاطع بودن، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن
پیشنهاد کاربران
اگر با قاطع سپاه دوست داشتنی با بی رحمی آمریکای. هر چه پایگاه توی خاور میانه دارد تا دیر نشده همه رو هدف موشک قرار بده خیلی ممنونیمتا دیرنشده