قوات

لغت نامه دهخدا

قوات. [ ق ُ ] ( ع اِ ) قوت. ( منتهی الارب ). خورش به اندازه قوام بدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). المسکة من الرزق. ( اقرب الموارد ). رجوع به قوت شود.

قوات. [ ق ُوْ وا ] ( ع اِ ) ج ِ قُوَّة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی توانایی. ( آنندراج ). رجوع به قوة و قوت شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی توانایی

واژه نامه بختیاریکا

قباد

پیشنهاد کاربران

بپرس