لام پن

لغت نامه دهخدا

لام پن. [ پ ُ ] ( اِخ ) پسر اُلمپ یُدر نام یکی از سران لشکری یونان در جنگ ایران و یونان به عهد خشایارشا. توضیح آنکه وقتی سپاه یونان به اری تر واقع در بئوسی رسید و دید سپاه پارس به طول رود آسپ اردو زده است پس از مشورت در کوهپایه سی ترون صفوف خود را آراست و چون یونانیان کوهپایه را از دست نمیدادند و از جنگ در جلگه احتراز میکردند مردونیه سواره نظام ایران را در تحت سرکردگی ماسیس تیوس به حمله واداشت. اهالی مگار در جائی قرار داشتند که حملات پارسیها بیشتر متوجه آنان بود و فشار بسیار میدیدند. از اینجهت رسولی نزد سرداران یونانی فرستادند که چون فشار سواره نظام پارس بسیار سخت است اگر از جانب متحدین کمکی نشود آنجا را تخلیه خواهند کرد. آتنیها سیصد نفر سپاهی زبده تحت سرکردگی لام پن به محل مزبور فرستادند و این عده کمی جنگیدند وبه علت زخم برداشتن اسپ ماسیس تیوس سرکرده ایرانی و بر زمین خوردن وی موفق به گرفتن و کشتن این سردار شدند. ( ایران باستان ج 1 ص 841 و 842 ). گویند وی پس ازفیروزی یونانیان بر ایرانیان ، در جنگ یونانیان و ایران به عهد خشایارشاه و کشته شدن مردونیه سردار سپاه ایران نزد پوزانیاس سپهسالار لشکر یونانی رفت و گفت :«افتخاری تو تحصیل کرده ای که تا حال نصیب هیچ یک ازیونانیها نشده و باید برای تکمیل آن تلافی کاری را که خشایارشا بالئونیداس کرد بکنی و دست مردونیه را ببری ». پوزانیاس جواب داد: «از عنایتی که نسبت به من داری متشکرم و قدر آن را میدانم ولی پس از اینکه مرا اینقدر بلند کردی حالا میخواهی پست کنی که پند میدهی مرده ای را توهین کنم اینکار شایسته خارجیهاست نه یونانی ها اینهمه کشته که می بینی برای انتقام لئونیداس کافی است. برو و دیگر چنین نصایحی بمن مده و خوشنود باش که مجازات نمیشوی ». ( ایران باستان ج 1 ص 861 ).

فرهنگ فارسی

پسر المپ یدر نام یکی از سران لشکری یونان در جنگ ایران و یونان

پیشنهاد کاربران

بپرس