لباس پوشاندن


معنی انگلیسی:
rig

مترادف ها

attire (فعل)
اراستن، ارایش کردن، لباس پوشاندن

dress (فعل)
لباس پوشاندن، پانسمان کردن، مزین کردن، لباس پوشیدن، ملبس کردن، جامه بتن کردن، درست کردن موی سر

فارسی به عربی

ثوب , قادر

پیشنهاد کاربران

جامه کردن. [ م َ/ م ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جامه در بر کردن. ( بهار عجم ) ( از ارمغان آصفی ) . رجوع به جامه در بر کردن شود.
نگاهت
شکست ستمگری ست ــ
نگاهی که عریانی روح مرا
از مهر
جامه یی کرد
شاملو
لباس پوشاندن ؛ تلبیس
habilitate

بپرس