لشکر قهرمان امین

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] «میرزا قهرمان امین لشکر» در سال 1244ق متولد شد. پدرش میرزا یوسف از اهالی قمشه اصفهان بود که در دستگاه محمدقلی خان، پسر آصف الدوله که از اعضای دستگاه طاووس خانم تاج الدوله اصفهانی، از زن های فتحعلی شاه بود، اشتغال داشت.
میرزا قهرمان به هوش، فراست، پرکاری و کاربری معروف بود، علاوه بر این در فن نویسندگی و حسابداری سرآمد جوانان آن دوره بود. وی با ورود به دستگاه عزیزخان سردار کل، منصب مستوفی نظام یافت و رفته رفته کلیه امور حساب قشون به او واگذار شد. بعد از عزل سردار کل او هم خانه نشین شد و بعدها که عزیزخان به حکم شاه به آذربایجان رفت، میرزا قهرمان را نیز با خود برد. وی در این ایام گوهر ذاتی و استعداد خود را به منصه بروز رسانید و صمیصمانه در انجام وظایف محوله کوشش به خرج داد و در کارها همراه و مشاور سردار کل و در حقیقت معاون و دستیار او بود.
حسن خدمت و سعی و کوشش میرزا قهرمان به عرض ناصرالدین شاه و به گوش اولیای حکومت مرکزی رسید و به پیشنهاد عزیزخان سردار کل، به دریافت نشان و منصب سرتیپی نایل شد.
وی در سال 1282ق به منصب مشیر لشکر ارتقاء مقام یافت و سال بعد که سردار کل را به تهران احضار و به وزارت نظام منصوب کردند، به اتفاق او روانه پایتخت شد. پس از ورود به مرکز کشور ، ناصرالدین شاه که شرح خدمات میرزا قهرمان را شنیده بود، وی را به امین لشکری ملقب و به نشان سرتیپی از درجه اول با حمایل آن مفتخر و پس از مدت کوتاهی او را برای رسیدگی به کارهای نظام و رتق و فتق امور مالیاتی، به تبریز فرستاد. وی سال ها در تبریز بود تا این که به خاطر کارشکنی هایی که در کار پیشکار ولیعهد کرد، مویدالدوله وی را به تهران فرستاد و تفصیل تحیکات او و عزیزخان سردار را به عرض شاه رسانید. میرزا یوسف مستوفی الممالک نیز که در این تاریخ مصدر کار و تقربیا وظایف صدارت را عهدار بود، جانب مویدالدوله را گرفت و روسای لشگری به حکم شاه امین لشکر را به پای حساب کشیدند. پس از رسیدگی معلوم شد وی ضمن تنظیم اسناد، هزینه لشکر آذربایجان را بالا کشیده و هفتاد هزار تومان به دولت بدهکار است. عزیزخان مردانگی به خرج داد و این مبلغ را بر ذمه خود نهاد و گفت میرزا قهرمان مستخدم من بود و از من مواجب می گرفت و اگر مسامحه و یا تخلف و قصوری شده، مسئولیت آن به عهده این جانب است. مستوفی الممالک که با عزیزخان سردار کل رابطه خوبی نداشت، به این امر رضایت نداد و عزیزخان چون نتوانست این مبلغ را نقد بپردازد کلیه املاکش مصادره و خود محکوم و به دماوند تبعید شد و سپس به سلطان آباد منقل گردید.
پس از این که در سال 1286ق سردار کل باز به پیشکاری آذربایجان رسید، میرزا قهرمان هم در تمام این مدت بیکار بود و عزیزخان سردار کل این دفعه از میرزا قهرمان امین لشکر که سابقا او را بدهکار دولت کرده بود، تبری جست و از بردن او به آذربایجان و تفویض کارهای مالیلاتی به وی خوداری نمود. امین لشکر به هر ترتیبی که بود، با وعده دادن به درباریان، نظر ایشان و شاه را جلب کرد و به تبریز عزیمت نمود. سردار، اول بار از پذیرفتن وی سرباز زد؛ ولی او با چرب زبانی و با تقدیم رشوه، سردار را فریفت و مشغول کار در تبریز شد.
عزیزخان بعد از مدتی بیمار شد و شب چهارشنبه 18 شوال 1287ق بعد از بیست روز ناخوشی درگذشت. پس از مرگ سردار، میرزا قهرمان تلاش کرد تا به جای او پیشکار آذربایجان شود و مدت کوتاهی با کمک آشنایان مرکزی به این مقام منصوب و مشغول کار شد. پس از سه ماه میزا فتحعلی خان صاحب دیوان، برای دفعه دوم به وزارت و پیشکاری آذربایجان انتخاب گردید. این انتصاب میرزا قهرمان را هراسان ساخت؛ زیرا میان او و صاحب دیوان از سابق خوب نبود. میرزا فتحعلی خان هم که از تحریکات و دسایس امین لشکر اندیشناک بود، تلگرافی به او مخابره و خاطرنشان کرد که حسب الامر شاه عازم آذربایجان می باشم و گذشته ها را فراموش کرده ام و با شما رفتاری چون رفتار سردار مرحوم خواهم داشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس