لظی

لغت نامه دهخدا

لظی. [ ل َ ظا ] ( ع مص ) زبانه زدن آتش. ( منتهی الارب ) ( دهار ). || شکایت کردن از. ( دزی ) .

لظی. [ ل َ ظا ] ( ع اِ ) آتش. ( منتهی الارب ). زبانه آتش. ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( منتهی الارب ). زبانه و لهب آتش. لهب خالص آتش زبانه زننده. آتش که زبانه زند. ( مهذب الاسماء ).

لظی. [ ل َ ظا ] ( اِخ ) ( الَ... ) جهنم. دوزخ. ( منتهی الارب ). نامی است دوزخ را. ( مهذب الاسماء ). طبقه ای از طبقات دوزخ. نام درکه ای در دوزخ. ( ترجمان القرآن جرجانی ). طبقه پنجم از دوزخ و نام هفت طبقه آن بدین شرح است : جحیم ، جهنم ، سقر، سعیر، لظی ، هاویه ، حطمه. ( قصص الانبیاء ص 7 ) :
از آن دروغ که گفتم کز آل سامانم
از آل سامان کس نیست در لظی یارم.
سوزنی.
|| ذولظی ، موضعی است در شعر هذیل. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) طبق. پنجم از طبقات دوزخ . ۲- ( اسم ) جهنم دوزخ : از آن دروغ که گفتم کز آل سامانم از آل سامان کس نیست در لظی یارم . ( سوزنی لغ. )
آتش . یا زبانه آتش

فرهنگ معین

(لَ ) [ ع . ] (اِخ . ) ۱ - طبقة پنجم از طبقات جهنم . ۲ - دوزخ .

فرهنگ عمید

۱. جهنم، دوزخ.
۲. آتش دوزخ.

پیشنهاد کاربران

بپرس