لنگ شدن

لغت نامه دهخدا

لنگ شدن. [ ل َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از یک پای عاجز شدن. شل شدن. در پای کوتاهی یا شکستگی یافتن. اقعاد. ( منتهی الارب ). || لنگ شدن کاری ؛ تعطیل شدن آن. به علتی معوق و معطل ماندن آن. متوقف ماندن آن.
- لنگ شدن کاروان یا قافله ؛ اقامت کردن آن در منزلی.

فرهنگ فارسی

از یک پای عاجز شدن شل شدن .

مترادف ها

founder (فعل)
فرو نشستن، سر خوردن، خیط و پیت کردن، فرو ریختن، فرو رفتن، خیط و پیت شدن، از پا افتادن، لنگ شدن

lame (فعل)
لنگ شدن

فارسی به عربی

قماش السحیف , موسس

پیشنهاد کاربران

بپرس