لوده

/lowde/

مترادف لوده: بی غیرت، مزاح، مسخره، هرزه، هزال

معنی انگلیسی:
apish, buffoon, clown, comic, flippant, fool, harlequin, humorist, witty, zany, pannier

لغت نامه دهخدا

لوده. [ ل َ / لُو دَ / دِ ] ( ص )مزاح. چکه. سخت چکه. خوش طبع. دَعّابه. آنکه سخنان خنده آور گوید برای لذت خویش و دیگران. بخلاف مسخره که برای دیگران گوید تا چیزی بدو دهند. سخت مزاح. شوخ ومزّاح که هیچگاه مزاح او زننده نیست و برای خوشی خود مزاح کند. کلمه لوده بیشتر در صفت زنان و چکه در مردان مستعمل است. || بددهن. فحاش ( از لغت گناباد خراسان ). || ( اِ ) سبد دراز که بر پشت گیرند و بر اسب و خر نیز بار کنند و آن را گواره نیز گویند. ( آنندراج ). سبدی باشد دراز که میوه در آن کنند و بر پشت گرفته به جاها برند و دو تای آن را بر چاروا بار کنند. ( برهان ). گواره. سبد بزرگ که در آن میوه ریزند: العیاذ باﷲ گوده ملا که لوده خداست. ( از نامه قائم مقام فراهانی از سبک شناسی ج 3 ص 354 ).

لوده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) تریدی از خرده نان خشک و سبوس که گاو را دهند. تریدی از نان و سبوس نواله گاو را. || میوه داری است میوه آن به رنگ و طعم گیلاس واز میوه گیلاس خردتر است. آن را شربتی نیز گویند.

فرهنگ فارسی

شوخ وخوش طبعی، لودگی، شوخی ومسخرگی
شربتی
تریدی از خرده نان خشک و سبوس که گاو را دهند . یا آن را شربتی نیز گویند .

فرهنگ معین

( ~ . ) (عا. ) خوش طبع ، بذله گوی .
(لَ دِ ) (اِ. ) سبد، کواره .

فرهنگ عمید

کواره، سبد بزرگ.
شوخ، خوش طبع.

فرهنگستان زبان و ادب

{buffoon} [هنرهای نمایشی] شخصیتی کمدی در نمایش که حرکات و گفتار مضحک دارد

دانشنامه عمومی

لوده (ایتالیا). لوده ( به ایتالیایی: Lodè ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان نیورو واقع شده است. [ ۱] لوده ۱۲۰٫۹ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۱۱۰ نفر جمعیت دارد.
عکس لوده (ایتالیا)عکس لوده (ایتالیا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بازیگر شیرین سخن، بدیهه پرداز، بذله گو، نغزسرا، حاضرجواب، مناسب خوان، و برخوردار از وجهه ای جذاب و شیرین در میان مردم، که چون دستگاه های موسیقی را می شناخت و صدای خوش و گرمی داشت، بازی هایش همراه با آهنگ و آواز بود. لوده ها خلف دلقکان درباری بودند، و نمایش تخت حوضی میراث آنان است. آنان غالباً خودشان سردسته یا دسته گردان بودند، و بعد از دورۀ صفویه و قاجاریه جای خود را به «سیاه باز»ها سپردند. در دورۀ سلطنت پهلوی اول حدود ۵۰ دستۀ لوده وجود داشت که به تدریج کار و کاسبی خود را از دست دادند. لوده بازی یکی از کهن ترین شکل های نمایش های کمدی است.

مترادف ها

fool (اسم)
نادان، ابله، خر، احمق، ادم احمق، دلقک، لوده، خرفت

zany (اسم)
مسخره، لوده، مقلد، ادمابله، ادم انگل

buffoon (اسم)
مسخره، دلقک، لوده

harlequin (اسم)
حقه بازی، دلقک، لوده، نوعی سگ کوچک خالدار

clown (اسم)
مسخره، لوده، مقلد

farceur (اسم)
لوده، بذله گو

footler (اسم)
لوده

tomfool (اسم)
احمق، دلقک، لوده، ادم نادان، بلید

hobbyhorse (اسم)
لوده، اسب چوبی، کار تفریحی

punchinello (اسم)
لوده، ادم خپله، نمایش پهلوان کچل

فارسی به عربی

احمق , مهرج

پیشنهاد کاربران

لوده کسی که با پُر حرفی از روی سادگی یا از روی قصد و قرض اسرار خودش و یا دیگران را لو می دهد یا حرف نامربوطی را برای کسی تولید می کند و در همه جا لود می کند و اصطلاحا به این افراد لَدود گفته می شود یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
انسان سبک سری که حرفی را در همه جا پخش می کند. کلمه لودر هم که در ماشین آلات سنگین استفاده می شود احتمالاً از همین مفهوم ولی در یک بعد دیگر کاربرد پیدا کرده است به مفهوم لود کردن که در زبان انگلیسی امروز هم در حال استفاده می باشد. یعنی یک ظرف خالی را از چیزی پر کردن . کلمه اِلَده ترکی هم منشعب از همین کلمه می باشد یعنی حالا یعنی همین الانی که توش هستیم. اگر به همین روش پیش بریم و در ابعاد دیگری این کلمه رو بررسی کنیم به کلمه ولد تولید هم می رسیم.

میمون صفت، خل و چل، آدم انگل
جلف، خاله زنک
لوده یعنی آدم سبک سر و بی ظرفیتی که کار های زشت انجام میده. توجه داشته باشین با مزاج بودن و خنده دار بودن فرق میکنه. مثلا به پسر هایی که جوک های زشت و بی احترامی میکنند برای اینکه دوستشان بخنده را میگن لوده. جلف.
مخالف
باز بسته

بپرس