لک دیده

لغت نامه دهخدا

لک دیده. [ ل َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نعت مفعولی از لک دیدن. حائض. بی نماز. || میوه که نقطه ای از آن براثر ضربه و آسیب رنگ بگردانیده باشد.

فرهنگ فارسی

۱- حایض بی نماز ( زن ) . ۲ - میوه ای که قسمتی از آن بر اثر ضربه فاسد شده باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس