لیشتر

لغت نامه دهخدا

لیشتر. [ ت َ ] ( اِخ ) شهرکی است ( ازجبال ) با هوای درست و بسیارکشت و از وی بندق خیزد. ( حدود العالم ). || نام محلی کنار راه کازرون به بهبهان ، میان کج سنبلی و خیرآباد و در 187775گزی کازرون و 13فرسنگی مغرب باشت در مشرق کوه گیلویه.

فرهنگ فارسی

شهر کیست با هوای درست و بسیار کشت و از وی بندق خیزد ٠ یانام محلی کنار راه کازرون به بهبهان میان کج سنبلی و خیر آباد در ۱۸۷۷۷۵ گزی کازرون و سیزده فرسنگی مغرب باشت درمشرق کوه گیلویه ٠

پیشنهاد کاربران

سلام در وبلاگ علی شیر عرب پور راج به لیشتر بیشتر توضیح داده شده است
ازآنجاییکه لیشترفعلی پربود از درختان کنار و رملیک بهترین چراگاه شتران در دوران گذشته بوده و نام آل شتر یا ال شتر به خود گرفت و رفته رفته الشتر و نهایت نام لیشتر را به خود گرفت در لغت نامه دهخدا[ت] ( اخ ) شهرکی ( ازجبال ) باهوای درست وبسیار کشتواروی بندق خیزد ( حدودالعالم ) . اانام محلی کنار راه کازرون به بهبهان، میان کج سنبلی و خیرآباد ودر18777زی کازرون و ۱۳فرسنگی مغرب در باشت در مشرق کوه گیلویه است زبان مردمانش لری فارسی و عربی و میشود شخصیتهایی چون کی لهراسب باطولی و شیخ علی خان عرب پور کا مهراب مهرابی را نام برد وشاعری چون علی شیر عرب پور غزلسرا و صاحب چندین اثر ادبی از این خطه استاکثر مردم لیشتر تحصیل کرده دکترا اساتید سیاستمدار و کشاورزان بسیار سخت کوش که نام قطب اقتصاد گچساران را بخود گرفته است لیشتر دارای منابع زیرزمینی از معادن و نفت و گاز وآب است
...
[مشاهده متن کامل]

مردم این دیار به مهمان نوازی زبان زد عام و خاص بوده

بپرس