ماساژتها

لغت نامه دهخدا

ماساژتها. [ ژِ ] ( اِخ ) قبیله ای وحشی و از بادیه نشینهای آریایی ساکن مشرق دریای آرال بودند که کورش بزرگ بسال 529 ق م. برای مطیع ساختن آنها به طرف شمال شرق قلمرو وسیع خود حرکت کرد و پس از آنکه از رود جیحون گذشت با ماساژتها مواجه شد. در این جنگ ابتدا ایرانیان پیروز شدند ولی ماساژتها پس از تجدید قوا بر ایرانیها غالب آمدند و در این نبرد کورش زخمی برداشت و بر اثر آن درگذشت. ( از ایرانشهر ج 1 ص 303 ). هرودت گوید: ماساژتها از حیث لباس و طرز زندگانی مانند سکاها هستند. سواره و پیاه جنگ می کنند. اسلحه آنها تیر و کمان و نیزه است. آفتاب را می پرستند و برای آن اسبها را قربانی می کنند. از شرحی که هرودت درباره این قوم نوشته است معلوم می گردد که قومی بسیار وحشی بوده اند. ( از ایران باستان ج 1 ص 473-474 ). و رجوع به همین مأخذ شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس