مبادی اداب

/mobAdiye~AdAb/

مترادف مبادی اداب: ( مبادی آداب ) آداب دان، باادب، فرهیخته، مودب، متادب، متمدن

معنی انگلیسی:
cavalier, courteous, etiquette, of good manners, demure, gentlewoman, prim, punctilious, stiff, urbane, precious

مترادف ها

polite (صفت)
خلیق، معقول، خوشخو، خوش رفتار، سر براه، با ادب، مودب، خوش معاشرت، مهذب، با نزاکت، مبادی اداب

tactful (صفت)
با نزاکت، مبادی اداب، موقع شناس، دنیا دار

فارسی به عربی

لبق , مودب

پیشنهاد کاربران

کسی که اصول ادب را رعایت میکند
سپاسگزارم. . . .
punctilious
مبادی آداب یک غلط مشهور است و شکل درست آن مبالی آداب است
پایبند به ادب و اخلاق - متعهد به رسوم تربیتی
موقع شناس
ناز گل

بپرس