مبیناد

لغت نامه دهخدا

مبیناد. [ م َ ] ( فعل دعایی و نفرینی ) کلمه ای است بمحل نفرین مستعمل است همچون : روی نیکی مبیناد؛یعنی خدا روا ندارد. ( از ناظم الاطباء ) :
چو ماهوی باد آنکه بر جان شاه
نبخشید هرگز مبیناد گاه.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

خدا روا ندارد

پیشنهاد کاربران

بپرس