متخلص

/motexalles/

معنی انگلیسی:
assuming a pseudonym or pen-name

لغت نامه دهخدا

متخلص. [ م ُ ت َ خ َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) رهایی یافته. ( آنندراج ). نجات یافته و رهائی یافته و آزاد کرده. ( ناظم الاطباء ). || صاحب تخلص. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).مأخوذ ازتازی. تخلص دارنده. ( ناظم الاطباء ). کسی که دارای نام شعری باشد: عمر بن ابراهیم متخلص به خیام. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به تخلص شود.

فرهنگ فارسی

کسی که لقب یاصفتی که معرف وی درشاعری باشدبرای خودانتخاب کرده باشد، دارای تخلص
( اسم ) کسی که دارای تخلص ( نام شعری ) باشد جمع : متخلصین .

فرهنگ معین

(مُ تَ خَ لِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) کسی که اسم یا لقبی در شاعری برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص .

فرهنگ عمید

کسی که لقب یا صفتی که معرف وی در شاعری باشد برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص.

پیشنهاد کاربران

متخلص:فَرنام یافته، نامسارشده
نامیده، نامور به

بپرس