مثنی

/mosannA/

معنی انگلیسی:
twofold, double, tow-dotted, dual, duplicate, double(d)

لغت نامه دهخدا

مثنی. [ م َ نا ] ( ع ص ، ق ) دو دو. ( ترجمان القرآن ). دوگان دوگان. ( دهار ). دو دو و گویند جاؤا مثنی ، ای اثنین اثنین و اثنتین اثنتین . ( از محیط الحیط ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) : قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا مثنی و فرادی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة. ( قرآن 46/34 ). الحمدﷲ فاطرالسموات والارض جاعل الملائکة رسلا اولی اجنحة مثنی و ثلاث ورباع یزید فی الخلق مایشاء ان اﷲ علی کل شی قدیر. ( قرآن 1/35 ). || ( اِ ) نام تاری از چهار تار بر بط که بعد از مَثلَث است. ( مفاتیح العلوم ). تاردوم عود. ج ، مثانی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از محیط المحیط ). و رجوع به مثانی شود. || جای گشت وادی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خم رود و جای گشت وادی. ( ناظم الاطباء ) ( از محیط المحیط ). || دو زانوی ستور و دو آرنج آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مثنی الایادی ؛ اعاده احسان بار دوم یا زیاده از آن. || بخشهای زیاد آمده از جزور قمار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مثنی. [ م ُ ث َن ْ نا ] ( ع ص ) دوبار کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || مضاعف. ( ناظم الاطباء ). دو برابر : گرگ چون مراد خویش مثنی یافت به طمع آن سر برداشت. ( کتاب النقض ص 174 ). سلطان از این سبب در خشم شد و نیت غزو مثنی کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 29 ).
از فیض فضل ایزد اقسام این مؤلف
روزی که شد مثنی گفتم شود مثلث.
( از حبیب السیر چ قدیم تهران ، ج 3 ص 2 ).
- کوکب مثنی ؛ دوکوکب که به علت کمال قرب به چشم بیننده یک ستاره نماید. کوکب مزدوج. کوکب مزدوجه . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| مأخوذ از تازی ، نسخه دوم از هر مکتوبی و سواد و مسوده آن و المثنی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). || ( در علم استیفاء ) عبارت است از مکتوب دوم که بر امضای برات یا تعلیق و ذکر نویسند وقتی که عامل یا محصل دعوی کند که برات یا تعلیق ضایع شد و در آنجاذکر کند که پیش از این در حوالت فلانی چندین دینار حوالت کرده براتی نوشته بودم و در تاریخ فلان نمودند که آن وجوه نرسید و برات ضایع شد باید که آن وجوه که نرسانیده باشند برسانند و حکم آن برات و این مکتوب مثنی یکی دانند و ذکر تسلیم در تعلیق و مثنی نیز واجب باشد و نشاید که حاکم بر مثنی برسانند یا بدهند بنویسد بلکه بر این جمله روند و امثال آن باید نوشتن. ( نفایس الفنون ، قسم اول ص 84 ). || دوم گردانیده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). دوبار. مکرر : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از سرداران اسلام که بفرمان عمر دومین خلیفه اسلام مامور فتح ایران شد ودر جنگ کوفه بقتل رسید .
( اسم ) ثناگوی ستایشگر : و ایشان داعی و ذاکر و مثنی و شاکر ببلاد و دیار خود مراجعت نمودند .
ابن عمران مردی شجاع

فرهنگ معین

(مُ ثَ نّا ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دو دو، دوتا دوتا. ۲ - حرفی که دارای دو نقطه باشد.
(مُ ) [ ع . ] (اِفا. ) ثناگوی ، ستایشگر.

پیشنهاد کاربران

حدید مَثنِی: آهن خمیده
ورقة مَثنِیَّة:مَطویَّه: کاغذ خمیده - کاغذ طی شده - پیچاننده
ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَذابَ الْحَریقِ9
مُثَنَّی : موی تابیده
غَدائره مُستشزراتٌ الی العلیٰ// تَضلُّ العِقاص فی مُثنَی و مُرسلٍ
( ( گیسوهای به‏ هم ‏بسته آن، بر بلندیهاى سرش، برآمده بود و مجموعه ‏هاى به‏ هم‏بسته در زیر گیسوهاى بافته و نابافته گم میشد. ) )
مَثنی به چیز دوم پنهان شده در پشت یک چیز را گویند. دندان ثنایا در پشت دندان نیش پنهان است ثنا به ذکر خیری گویند که کسی که در پنهانی آن کار خیر کرده و دیگری آن را ظاهر کرده باشد. مثانی به به مضماین پنهان
...
[مشاهده متن کامل]
شده یا همان بطن پشت ظاهر یک نوشته را گویند. مثنوی دفتری را گویند که در پشت نوشته های آن عمق و باطنی دیگر پنهان شده باشد. در درون انسان دو مًثنی به نام نفس و شیطان پوشیده و پنهان است . کتابا متشابه مثانی مراد از مثانی بطن های پنهان شده در پشت آیات است که باید با پشت رو شدن و تدبر به روی و ظاهر گردند.

سلام نحو و صرف کلمات را هم قرار دهید لطفا
به عنوان مثال کلمه مثنی
از چه کلمه ای به دست آمده
ضد مفرد . حروفی که دونقطه باشند . ثانی شده یعنی دوتایی
مثنی :مثنی در لغت به معنی دوتا دوتا و ثلاث به معنی سه تا سه تا و رباع به معنی چهارتا چهارتا می باشد .
مثنی: اسمی است که بر دو چیز یا دو شخص دلالت دارد علامت مثنی ( انِ ، ینِ ) زائده می باشد.
مانند: أخوانِ ، شجرتَین ، إمرتانِ ، أبَوینِ.
توجّه داشته باشید که علامت ( انِ ، ینِ ) جزء زائد کلمه باشد پس اسم هائی مانند رَحمان ، طَیَران ، إحسان و إخوان مثنی نیستند.
سلام کاربران عزیز میتونید برام بگید که مثنی یعنی چی
من واقعا گیج شدم
خیلی پیچیدش کردن
مثنی از تکرار کلمه جلو گیری میکنه
مثنی یعنی ثانی شده به ثانی رسیده یعنی دوتاشده یا دومی دومین آدم باآن نام
در معماری به جای سنگ ازاره در ساختمانهای سنتی مثنی گویند
مثنی همان سنگ ازاره یا سنگ تیشه
سنگ ازاره جهت جلوگیری از تخریب پای دیوار آجری در مقابل نزولات جوی و پوشش کرسی چینی به همراه جلوه بخشی به دیوار آجری استفاده میشود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس