مردم دار

/mardomdAr/

مترادف مردم دار: خلیق، مردم یار

متضاد مردم دار: مردم آزار، مردم خوار

معنی انگلیسی:
diplomat, mixer, tactful, possessing tact, address and civility, diplomatic

لغت نامه دهخدا

مردم دار. [ م َ دُ ] ( نف مرکب ) خوش سلوک. خوش رفتار. که با مردم باحسن سلوک. خوشروئی و ملایمت رفتار کند. که دیگران رانیازارد و نرنجاند. که پاسدار خاطر مردمان باشد : مردم دار و خداوند دوست بودی. ( سیاست نامه ).
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد.
حافظ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که با مردم بخوشی رفتار کند آنکه با دیگران مماشات و مدارا کند : و مردم دار و خداوند دوست بودی .

فرهنگ عمید

کسی که با مردم خوش رفتاری کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس