مسنده

لغت نامه دهخدا

( مسندة ) مسندة. [ م ُ س َ ن ن َ دَ ] ( ع ص ) تأنیث مسنّد. تکیه داده شده. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تکیه داده بر دیوار. || افراشته. || دیوار افراشته شده.

مسندة. [ م ِ ن َ دَ ] ( ع اِ ) مُسنَدة. بالش پشت. بالش پس پشت. بالش بزرگ. بالش تکیه. ( زمخشری ).

مسندة. [ م ُ ن َ دَ ] ( ع اِ ) مِسندة. ( زمخشری ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّسَنَّدَةٌ: تکیه داده شده (اسم مفعول از مصدر تسنید ، به معنای آن که چیزی را طوری نصب کنی که بر چیز دیگری نظیر دیوار و مثل آن تکیه داشته باشد . )
ریشه کلمه:
سند (۱ بار)

. سَنَد (به فتح س - ن) به معنی تکیه گاه است مثل دیوار و ستون. مُسَنَّدَه: تکیه داده شده یعنی: اگر چیزی گویند به سخن آنها گوش فرا دهی گویی آنها چوبهای تکیه داده به دیوار اند، علّت این تشبیه در «خشب» گذشت. در نهج البلاغه خطبه 224 آمده «فَالسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَیَّدَةِ... الصُّخُورَ وَ الْاَحْجارَ الْمُسَنَّدَةَ» این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس