مصاب آمدن:دچار حادثه شدن و مردن
( ( گفت او بفروخت استر را شتاب
گفت فردایش غلام آید مصاب ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 365 )
( ( گفت او بفروخت استر را شتاب
گفت فردایش غلام آید مصاب ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 365 )