معرفت نفس

پیشنهاد کاربران

معرفت نفس به معنای خود شناسی است . لذا عبارت
" نفس خودرا بشناس " اشتباه می باشد و صحیح آن عبارت است از " خودرا بشناس " . از این اشتباه می توان به این حقیقت پی برد که واژه دینی نفس به معنای روح و یا روان و یا جان نمی باشد، بلکه مترادف و معادل و هم معنی با مفاهیم " خود " یا " خویشتن " . همچنین تقسیم بندی نفس به چهار نوع : اماره و . . . . و مطمئنه نیز اشتباه می باشد، زیرا در عالم شهود یا عالم مادی فعلی تنها یکی از خویشتن های عشره یا خود یا من های دهگانه به ظهور رسیده است و من یا خود فعلی یکی می باشد و نه چهار نوع. لذا الفاظ اماره و . . . . و مطمئنه مربوط به تمایلات این من یا این خود مجرد می باشند و انواع آن. بزرگان دینی و فلاسفه و حکیمان و عارفان دینی به انسان پند و اندرز داده اند که اگر فکر خداشناسی به ذهنتان رسید، در قدم اول سعی کنید که خودرا بشناسید و بعد به فکر خداشناسی بیافتید. طبق باور این حقیر خود شناسی و خدا شناسی تنها از طریق شناخت طبیعت و کیهان میسر و امکان پذیر است و چنین شناختی به عهده علوم طبیعی و تجربی و ریاضی می باشد. از آنجاییکه انسان در طول تاریخ تاکنون موفق به کشف من ها یا خودها یا خویشتن های عشره یا دهگانه و سرنوشت های خامسه یا پنجگانه جنسی و عشقی نشده است، لذا باکمال اطمینان و خاطر جمع و خیال راحت و بطور یقین می توان ادعا نمود که هیچ انسانی در طول تاریخ بشریت تاکنون خود را بطور کامل نشناخته است و چه برسد به شناخت خدا. غیر از نظریه تکامل در علم زیست شناسی و مکانیک ذرات و امواج در علم فیزیک، خداوند متعال از طریق نظریه مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی دریچه نوین دیگری را به روی انسان گشوده است که از طریق آن انسان بتواند به حقایق ژرف تری در مورد و جود خویش و جهان و خداوند پی ببرد. حقایقی که در معارف وحیانی و روایی و حدیثی و تفاسیر قطور و پرحجم آنها و در نظام های فلسفی و حکمی و دیوان های عرفانی خبری از آنها نیست. انسان در عالم مادی فعلی در جهت دست یابی و بخاطر آوردن دانش از رفته اولیه، هنوز در مقدمه راه می باشد. آن دانش کامل اولیه برخلاف نظریه افلاطون از طریق ورود روان از عالم ایده ها به علم محسوسات و به دام افتادن آن در قفس تنگ بدن مادی به دست فراموشی سپرده نشده است بلکه از طریق وقوع مه بانگ ها و نزولات مرحله ای و پله ای ( منزل به منزل ، وادی به وادی و یا ایستگاه به ایستگاه ) بر اثر نوسانات متوالی و متواتر انقباض و انبساط کیهانی. آن حیات و دانش کامل و محض اولیه یا لاهوتی در همین جا وجود داشته است و نه در بیرون از عالم مادی و شهودی فعلی. البته عالم مادی و شهودی که در آن درحال گذران عمر می باشیم ، تنها و منزوی و یتیم و یصیر نیست بلکه در اطراف آن عوالم مادی و شهودی بی شماری قرار دارند و با آن همسنگ و همسان و هم ارزند. خمیر مایه کلیه عوالم یک واحد یگانه و مطلق است و این خمیر مایه چیزی دیگری نیست غیر از وجود خود خداوند. علی رغم بیشماری، کلیه عوالم دو نوع اند؛ یکی نزولی - ازلی و دیگری صعودی - ابدی. از این راه بهتر می توان خود و خدا را شناخت نه از طریق ستایش و نیایش و مناجات و عبادات و طاعات و بندگی و نه از راه شریعت و طریقت .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس