ململ

/malmal/

معنی انگلیسی:
variety of muslim, mull, cheesecloth, variety of muslin

لغت نامه دهخدا

ململ. [ م َ م َ ] ( اِ ) قسمی از پارچه سپید. ( ناظم الاطباء ). قسمی پارچه سفید از پنبه شبیه به چلوار لکن نازکتر از آن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

نوعی پارچه نخی سفیدونازک
( اسم ) قسمی پارچه نخی نازک و لطیف که از آن چارقد و جامه تابستانی دوزند : [ پیراهنش به چسبیده بود و از زیر ململ نازکی که بتن داشت موهای زبر پر پشت سیاهش شناور تو عرق تنش بود . ] ( تنگسیر . ۱٠ )

فرهنگ معین

(مَ مَ ) (اِ. ) نوعی پارچة نخی سفید و نازک .

فرهنگ عمید

نوعی پارچۀ نخی سفید و نازک.

گویش مازنی

/malmal/ پارچه ی پنبه ای نازک - چشم خواب آلود

مترادف ها

jaconet (اسم)
ململ

پیشنهاد کاربران

برقش چشمان آهو و بعضی بره های چشم مشکی و برق چشمان بعضی بچه های آهوچشم و معشوقه ها و بعضی پارچه های اطلسی و مخمل وپارچه ای که در زمان قاجار از آن یل که هیچ فرقی با کت هائی که اکثر مردان واقلب خانم های
...
[مشاهده متن کامل]
مدرن دارند ندارد منتها اکثر خیاطان خانم که کت وشلوار ندوخته اند آنرا خراب میدوختند والا یادم میاد در کودکیم مرحوم مادرم که تک دختر یک جلودار که دوقافله شتر داشته وجلودار ها با قاطر که تند رو و خستگی ناپذیراست و با وجود داشتن مادیان با قاطر شترانش رامدیریت میکرده ومادیان مانند سواری های امروزی مجلسی و تشریفاتی بوده و حتی ناریان با وجود قدرت بیشترش ولی مجلسی و رسمی نیست که عروس و داماد را سوار بر ان نمایند وتا بیست سال پیش بعضی از دوستان مادیان ما را برای دامادی فرزندانشان می بردند هنوز زین انگلیسی و دهنه آب خوری که بهترین نوع دهنه اسب است یادگاری داریم لذا چند نوع یل داشت که میگفت این مخمل کبریتی یا اطلسی راه راه یکی ململ که مخمل تقریبازربفت مانند و یکنوع هم گاوردین انگلیسی که پدرش از عشق آباد روسیه براش آورده بود و نام ململ فکر کنم به خاط برقش آن باشد

ململ نوعی پارچه نازک ( صافی ) است، که در قدیم با عبور دادن مایعات برای صاف و روان کردن آن استفاده می شد.
ململ به معنای پارچه ای نازک است که در قدیم به عنوان صافی برای روان کردن و صاف کردن مایعات از آن استفاده می شد
نوعی پارچه ی نخی نازک
اسم عروسک گوسفند شخصیت محبوب بچه ها
پارچه کتانی نازک
ململ اسم یه شخص غیر نامدار است.
روسری ململ:نوعی روسری که جنسش از پارچه ی ململ باشد.
( ( . "بچه بودم خیلی چیزها را دوست داشتم حالا دوست ندارم "سر نصرت را از روی روسری سفید ململ
بوسید و راه افتاد طرف در. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 242. ) )
ململ
پارچه ی نخی سفید و نازک ( شبیه به پارچه ی چلوار )
که از آن هم در دوختن لباس، چادر و هم بعنوان صافی برای رد کردن مایعات استفاده میگردد.
پارچه ی نخی سفید و نازک ( شبیه به پارچه ی چلوار )
که از آن هم در دوختن لباس و چادر استفاده میشود هم بعنوان صافی برای رد کردن مایعات.

بپرس