مم

لغت نامه دهخدا

مم. [ م َ ] رمز است مرموز را. || بجای ممنوع نویسند. ( از ناظم الاطباء ). ممنوع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

مم.[ م َ ] ( ع ) گاه بجای مسلم نویسند. ( ناظم الاطباء ).

مم. [ م ِم ْ م َ ] ( ع حرف جر + اسم ) مِن ْ ما، یعنی از چه و برای چه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گاه بجای مسلم نویسند .

واژه نامه بختیاریکا

( مَم ) پیشوند و واژه ای به معنی محمد. مثلاً ممباقر یعنی محمد باقر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مِمَّ: از چه (مخفف "من + ما "
ریشه کلمه:
ما (۲۶۲۲ بار)
من (۴۰۹۷ بار)

پیشنهاد کاربران

مَم، در گویش دشتی و در جنوب ، شیر خوردنی و غذا و خوراک به زبان کودکان و اطفال و نوباوگان است.
مَم ، مَمَم
در زبان بلوچی مَمّ به معنای خرس سیاه بلوچی است
سنسکریت؛ مَمَ
اوستایی: مَنَ
مَنا: از من

بپرس