مهروع

لغت نامه دهخدا

مهروع. [ م َ ] ( ع ص ) دیوانه بر زمین افتاده. || مرد افتاده بر زمین از کوشش و یا از ناتوانی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس