موشه

لغت نامه دهخدا

موشه. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) بعوض. پشه. ( از نسخه فرهنگ اسدی ). بق. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به پشه شود.

فرهنگ فارسی

بعوض ٠ پشه ٠

دانشنامه عمومی

موشه ( به اسپانیایی: Moeche ) یک دهستان اسپانیا است که در Ferrol واقع شده است. [ ۱]
موشه ۴۸٫۵۰ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۴۱۶ نفر جمعیت دارد.
عکس موشهعکس موشهعکس موشه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

موشه mosheh
در گویش شهربابکی به نوعی خر بد جنس گفته می شه همچنین کنایه از انسان مکار وموذی است که احمق هم باشه ، میگن خر موشه هم به ضرر خودش راضی هست و هم به ضرر صاحبش ، مثلا میگن خر موشه، دستش رو عمدی میکنه تو سوراخ موش تا بشکنه وصاحبش ضرر کنه ! یا خودش رو عمدی میندازه تو چاه تا سقط بشه وصاحبش ضرر کنه !
...
[مشاهده متن کامل]

خاکستری
خرموشه: خرخاکستری

بپرس